چکیده:
پیدایی و گسترش تشیع، یکی از مسائل مهم مطالعات شیعی است و برخی پژوهشگران، دیدگاههایی چالشی در این باره دارند. امیرمعزی هم در این زمینه نظریهای ویژه دارد و در آثار خود، با روش پدیدارشناسی، بر این باور است که آموزههای مکتب تشیع از یک سو، از فرهنگ و آموزههای باستانی ایران پیش از اسلام سرچشمه میگیرد و به دلیل فرمانروایی اعراب بر امپراتوری اسلامی و فضای قومیتگرایی پنهان مانده است و از دیگر سوی، تشیع دارای اسرار باطنی زیادی است که امامان علیهم السّلام به شیعیان رازآشنایشان در قالب یک «سنت عرفانی فراعقلانی» منتقل کردهاند. به باور وی، گرچه این اصحاب خاص در منابع فرقهنگاری به «غالیان» شهرت یافتهاند، در اصل، اینان یاران حقیقی و مومنان راستین هستند و به علت آشکارسازی این اسرار باطنی و تعالیم خاص، مورد لعن و طرد امامان علیهم السّلام قرار گرفتهاند. امیرمعزی مکتب فکری شیعی را بر دو پایه «ایرانگرایی» و «غلوگرایی» استوار میداند. این مقاله، در پی بررسی نظریه وی با رویکرد تاریخی و کلامی است.
خلاصه ماشینی:
مقالات مهم او نيز عبارتند از: «خودسانسوري در تصحيح و چاپ متون اماميه» (نقد کتاب ميراث، پاييز و زمستان 1393، ش 3 و 4، ص263-266)؛ «صفار قمي و کتاب بصائرالدرجات» (امامتپژوهي، زمستان 1390، ش4، ص81-112)؛ «انديشه اسلامي: وجود پيشيني امام» (خردنامه همشهري، شهريور و مهر 1388، ش33 و 34، ص20-23)؛ «يک متن و تاريخي رازآميز» (هفت آسمان، تابستان 1388، ش 42، ص35-56)؛ «انديشه و نظر: خداشناسي و انسانشناسي عرفاني بنابر تفسير اماميه متقدم» (اطلاعات حکمت و معرفت، خرداد 1387، ش27، ص49-56)؛ «ديدن به نور دل، دريافتهاي باطني در باب خداشناسي و امامت شيعي» (خردنامه همشهري، دي 1386، ش22، ص4-8)؛ «موعود جان، تأملي در وجود ملکوتي امام غايب7» (خردنامه همشهري، شهريور 1385، ش6، ص20-23)؛ «پژوهشي در باب امامشناسي در تشيع دوازده امامي اوليه» (ايراننامه، پاييز 1370، ش36، ص644-666) و «متدت (مرجعيت) مديريتي، معرفتي و کاريزمايي [شيعه]» (ترجمه و نقد مقالات خاورپژوهان، انجمن تاريخپژوهان: ص121-136) که به فارسي ترجمه شده است.
(پيشين، ص90) اميرمعزي فرهنگ، بلکه قوميت ايراني را نيز مورد توجه ويژة امام علي7 تلقي ميکند و با تمسک به برخي روايات، مانند آشنايي امام علي7 با تعاليم نهان زرتشت، عدالت شاهان ايراني بهخصوص انوشيروان در برخي روايات، توجه به جايگاه سلمان فارسي به عنوان نزديکترين فرد به خاندان امامت و رسالت و الگوي برتر شيعي، ستايش جشنهاي ايران باستان در احاديث و سيره امامان(، شباهت عزاداري عاشورا به عنوان بالاترين نماد رفتار شيعي به مراسم سوگ سياوش در بين ايرانيان باستان، اين پيوند نانوشته را بين مکتب تشيع و ايرانگرايي، بيش از پيش نمايان ميسازد.