چکیده:
مهدویت یکی از مهمترین اعتقادات تشیع است؛ به طوری که باور به این اعتقاد، ثمره رسالت انبیاء و سرچشمه همه خیرات و نیکیها دانسته میشود. از همین رو جریانهای مخالف تشیع، روی خوشی به این آموزه شیعیان نشان نمیدهند و همواره در ناموجه نشان دادن آن تلاش کردهاند. سلفیگرایان ایران یکی از این جریانهای مخالف هستند با این مشخصه که در دل تشیع شکل گرفتند و با منابع و مصادر شیعیان آشنایی بیشتری دارند. همین مسئله باعث شده تا آشنایی با افکار آنان و پاسخ به شبهاتشان، ضرورت دو چندانی پیدا کند. از منظر آنان ضرورت مهدویت با چالشهایی مواجه است که مهمترین آن چالشها عبارتند از: گسترش فساد و هرج و مرج، آیات قرآنی ناسازگار با این آموزه شیعیان و عدم حصر تعداد امامان در عدد دوازده. اما بررسیها نشان میدهد که چالشهای ذکر شده توسط آنان، نمیتواند خللی در آموزه مهدویت ایجاد کند؛ چرا که اندیشه مهدویت نه تنها عامل گسترش فساد و خونریزیست، بلکه زمینه را برای فاسدان و مسببان هرج و مرج بسته است. آیات قرآنی نیز براساس تفسیر صحیح هیچ منافاتی با مهدویت ندارند و دوازده نفر بودن امامان نیز براساس ادله محکم و روایات قطعی فراوان است.
خلاصه ماشینی:
نکته جالب دیگر درباره استدلالهای سنگلجی اینکه وی در چند مورد از استدلالهایش از روایات استمداد جسته، مثلا در استدلال به آیه شریفه 117 سوره مائده، روایتی را از منابع اهلسنت ذکر کرده و تلاش کرده این روایت را همسو با برداشت خود از آیه شریفه نشان دهد؛ در حالی که از این همه روایاتی که در مصادر دسته اول شیعه درباره نزول حضرت عیسی(، هنگام ظهور امام زمان؟عج؟ وارد شده و بعضا به آن تصریح کردهاند؛ چشمپوشی کرده است.
همچنین درباره غیبت امام و دوازده نفر بودن ائمه: نیز میتوان گفت: فوائد وجود امام، صرفا اموری نیست که وابسته به ظهور امام باشد تا زمان غیبت امام، خالی از آن فوائد دانسته شود؛ بلکه روایات فراوانی از فوائد دیگر وجود امام خبر میدهد که به جهت کثرت، میتوان مضامین این روایات را متواتر معنوی دانست؛ از جمله این فوائد: واسطه فیض بودن امامان، مدیون بودن مردم در اصل خلقتشان به وجود امام، مانع فروپاشی عالم، علت جاری شدن رحمت الهی، سبب اجابت دعاها، دلیل امانبخشی به مردم، سبب رسیدن رزق و روزی، باعث دفع بلاها و...
بکربن صالح، اگرچه توسط برخی بزرگان رجال، مانند نجاشی (نجاشی، 1407ق: 109) تضعیف شده است؛ اما قرائنی بر ثقه بودن او وجود دارد از جمله اینکه برخی مانند ابن داوود (ابن داوود، 1383ق: 73) او را توثیق کردهاند و شیخ طوسی در معرفی او از عناوینی همچون صاحب کتاب درباره درجات ایمان و وجوه کفر استفاده کرده است.