چکیده:
شمس الدین سمرقندی از منطق دانان پیرو ابن سینا در سده هفتم قمری است که باوجود نوآوری های منطقی بسیار، نقش او در تاریخ منطق سینوی بسیار ناشناخته مانده است؛ برخلاف ابن سینا که نوآوری های منطقی متعددش، از او یک منطق دان برجسته ساخته است. شاید یکی از دلایل این امر، این باشد که با وجود این همه توجه به آثار منطقی ابن سینا (ازجمله شفا، نجات، اشارات و المختصر الاوسط)، آثار منطقی سمرقندی ازجمله مهم ترین اثر او با عنوان شرح القسطاس، هنوز به صورت نسخه خطی باقی مانده است؛ درحالی که سمرقندی در این کتاب گران سنگ، نوآوری های منطقی ای داشته که هم نشانگر شخصیت برجسته علمی و منطقی او است و هم بر ما فرض می گرداند که با توجه بیشتری به تصحیح و بررسی این کتاب بپردازیم. سمرقندی در این اثر به آثار منطق دانان پیش از خود توجه داشته به طوری که می توان تاثیر اندیشه های منطق دانان متقدم را در این اثر به خوبی مشاهده کرد؛ ازاین رو نوآوری های این اثر را باید در میان نقدهای او بر دیگر منطق دانان هم جست وجو کرد؛ درعین حال او بر اندیشه منطق دانان پس از خود نیز اثر گذاشته است. به نظر می رسد با دسترسی به این اثر می توان توصیفی مستند و تبیینی مستدل و نظام مند از اندیشه های نوآورانه منطقی سمرقندی و تثبیت جایگاه او در تاریخ منطق سینوی ارائه داد.
خلاصه ماشینی:
منطق دانان اين دوره از تاريخ منطق مانند سمرقندي، بنا به عللي، کمتر موردبحث و کنکاش قرار گرفته اند: يکي کمبود منابع است ، چراکه کتاب هاي منطقي فراواني در سده هاي گذشته جهان اسلام نوشته شده و بسياري از آنها ازجمله شرح القسطاس سمرقندي، هنوز به صورت نسخه هاي خطي باقي مانده است که استفاده از آن ها براي محققان دشوار است ؛ ازاين رو برخي مباحث و نظريات علمي مندرج در اين آثار مورد غفلت قرار گرفته اند.
او به دليل آشنايي با انديشه هاي دوران طلايي منطق اسلامي و نقد و بررسي اين انديشه ها در کتاب خود، ميتواند نقش مؤثري در شناخت اين دوره از منطق داشته باشد؛ ازاين رو مطالعه تطبيقي کتاب شرح قسطاس او، ميتواند بسياري از زواياي تاريک اين دوره را براي مورخان منطق اسلامي روشن کند؛ به عنوان نمونه ميتوان از تقسيم قضاياي حقيقيه و خارجيه و ذهنيه نام برد که براي نخستين بار از سوي ابهري طرح شده و در آثار منطق دانان متأخر به صورت هاي گوناگوني فهم شده است ؛ اما سمرقندي برداشت متفاوتي از اين تقسيم ارائه ميکند.
اما ديگر منطق دانان درآوردن قيد «اختلاف معنايي» اهمال کرده اند و شرط صدق را اختلاف دو طرف در مقارن بودن يا نبودن با حرف سلب ذکر کرده اند؛ اما اگر موضوع و محمول ازلحاظ معنايي در ورود سلب اختلاف نداشته باشند، به اين صورت که بر سر هيچ کدام حرف سلب نيايد و يا حرف سلب وارد شده بر آنها در هر دو زوج و يا در هر دو فرد باشد، قضيه منحرفه کاذب است سمرقندي پس از بيان ملاک خود در صدق و کذب قضاياي منحرفه با محمول شخصي، موجبه کليه و سالبه جزئيه ، شبهاتي را در رابطه با اين ملاک مطرح ميکند و به آنها پاسخ ميدهد.