چکیده:
امروزه ضرورت اجرای بانکداری اسلامی بر کسی پوشیده نیست چراکه اهمیت تأثیر عملکرد بانکها و نقش بسیار مهم آن در تمام بخشهای اقتصادی آنقدر است که به طور مسلّم رفتار اقتصادی آحاد جامعه زمانی حقیقتاً دینی خواهد بود که بانکداری به شیوهی شرعی عمل نموده و بر پایهی موازین فقهی تنظیم شود. تلاشهایی که تاکنون در این راستا صورت گرفته، هر چند قابل توجه و درخور تقدیر است ولی با چالشهایی در زمینهی آموزش احکام و مسائل فقهی روبروست؛ چالشهایی چون سطحیبودن آموزشها، عدم اهتمام در فراگیرکردن آموزشها، سلیقهای عملکردن و فقدان مبنای مستحکمی که بر روی پایههای فکری و فلسفی قوی و منسجم استوار باشد، به طوری که گاه در برخی از دورهها جدّیت در راستای پیادهکردن بانکداری اسلامی کاملاً محسوس بوده و سخنها حکایت از یک عزم جدی به منظور اجرای کامل بانکداری بر طبق موازین شرعی دارد و گاه در برخی دورهها، هیچ تلاشی در این راستا صورت نمی گیرد. این امر در بخش سرمایهگذاری در پژوهشهای مربوط به این حوزه نیز به همین صورت است؛ گاه حجم قابل توجهی از سرمایه برای این مهم اختصاص می یابد و گاه سرمایهگذاری به منظور پژوهش در این زمینه به حداقل ممکن میرسد؛ بنابراین آموزش مسائل فقهی در حوزهی بانکداری به صورت عمیق و فراگیر به همراه اهمیتدادن به امور پژوهشی، میبایست بر پایه مبنایی ثابت و لایتغیر استوار شود و به صورت مستمر درآمده و شکل یک خط صعودی و ممتد را بگیرد و تنها در این صورت است که در کنار رفع مشکلات دیگر میتوان امید به اجراییشدن اقتصاد اسلامی را به نحوی داشت که قراردادهای بانکی از حالت صوری خارج شود.
The necessity of Islamic banking is clear to all today, because the impact and the role of banks are so significant in economic aspects and indeed sometimes it leads to economic behavior of the mass to become truly religious; then, they require banks to perform according to religion and jurisprudential legislation. While the attempts in this regard are considerable and worthy of appreciation, they come across challenges in terms of the education of jurisprudential rules and issues such as superficiality of teachings, lack of attempt to make teachings inclusive, personalization behavior, and the lack of a robust basis upon strong and integrated thinking and philosophical pillars. Sometimes, during a time span, the enthusiasm in implementing Islamic banking is completely tangible, while some other times, there is no attempt. Investment in relevant studies also follows the same path; sometimes a bulk of fund is allocated for such studies and some other times the fund reaches the least possible amount. As a result, teaching jurisprudential issues deeply and inclusively, in addition to emphasizing the research must stand upon a fixed and unchanged foundation, and follow an ascending and continuous line. Only in such conditions, along with solving other problems, it is hopeful that Islamic economy is executed in the manner that bank contracts do not solely remain in the formal mode any more.
خلاصه ماشینی:
٤- ضرورت آموزش احکام فقهی ضرورت و لزوم یادگیری در کلیه مسائل شرعی امری است که مورد تأکید در شریعت مقدس اسلام بوده و در فتاوی فقیهان بزرگ منعکس شده است ، چنانکه صاحب عروه در مسأله بیست و نهم اظهار داشته : « بل یجب تعلم حکم کل فعل یصدر منه سواء کان من العبادات او المعاملات او العادیات » (طباطبائی یزدی، ١٤١٤، ١، ٢١)؛ ترجمه : بلکه یادگیری کلیه اعمالی که از مکلف سر میزند، اعم از عبادات ، معاملات و امور عادی واجب است ؛ لزوم و ضرورت یادگیری در مورد مسائلی که نیازمندی به یادگیری به خاطر وجود پیچیدگی، بیشتر در آن احساس میشود، مورد تأکید بیشتر است ، به عنوان نمونه در مورد مسائل شک و سهو در نماز فتوای فقیهان این است که یادگیری آن واجب است (امام خمینی، ١٣٨٠، ١، ٩؛ خوئی، ١٤١٢، ٤) و در این مسأله فتوای شیخ اعظم انصاری این است که « تحصیل آنها بر او واجب است و اگر ترک واجب کند عمدا فاسق است » (انصاری، ١٣٧٣، ١٧٥) در دلیل و علت وجوب یادگیری مسائل شک و سهو در فتاوی برخی فقیهان آمده : «لئلا یقع فی مخالفه الواقع » (خوئی، ١٤١٠، ١، ٨) و این بدان معناست که اگر این مسائل مورد یادگیری قرار نگیرد، مخالفت با دستورات شرعی امری گریزناپذیر خواهد بود؛ ترک یادگیری چنانکه در مسائل شک و سهو موجب واقع شدن در مخالفت با دستورات شرعی میشود، در مسائل مربوط به کلیه بخش های اقتصادی و به خصوص در بخش بانکداری نیز به همین منوال است و عمل بر طبق دستورات شرعی در این بخش هم منوط به آموزش کافی و در عین حال فراگیر نسبت به تمام کسانی است که در ارتباط با آن قرار میگیرند، از این رو در روایات فراوانی توصیه شده که در زمینه مسائل اقتصادی اول تعلم و یادگیری صورت گیرد و سپس مبادرت به کار اقتصادی شود؛ این امر در منابع شرعی نیز مورد تأکید فراوان قرار گرفته که به عنوان نمونه میتوان به روایات زیر توجه نمود : الف ) مردی به امیر المؤمنین حضرت علی علیه السلام عرض کرد: در پی کسب و کار هستم .