چکیده:
ظهور قرآن به عنوان معجزۀ پیامبر اسلام(ص) باعث پیدایش علوم بسیاری از جمله علم تفسیر شد. از انواع علوم تفسیری میتوان به تفاسیر عرفانی قرآن مجید اشاره کرد که در دورههای مختلف، آثار زیادی در این باره خلق شده است.
یکی از آثار ارزشمندی که در این زمینه نگاشته شده است، اثر ارزشمند «مجمع البحار» تألیف «محمدتقی مظفر کرمانی» ملقب به «مظفرعلیشاه» از علما و عرفای بزرگ اوایل قرن دوازدهم (هـ.ق) و از اجداد مرحوم «ناظم الاطبا» است.
این اثر، تفسیر منثور عرفانی سورۀ مبارکۀ حمد است. قبل از این رساله، مظفر علیشاه مثنوی بحرالاسرار را که تفسیر عرفانی و منظوم سورۀ حمد است، سروده بود و بنا به گفتۀ خود او، در اواخر عمر، برای اینکه این اثر مورد استفادۀ عموم مردم قرار گیرد، تفسیر مذکور را به نثر تألیف کرد و آن را به «مجمع البحار» موسوم گردانید.
در این مقاله به بررسی اجمالی و محتوایی این اثر، که یکی از تفاسیر مهم و ناشناختۀ عصر قاجار است، پرداخته شده و کوشش شده است تا جایگاه این تفسیر منثور عرفانی که بر اساس نظریۀ مکتب «وحدت وجود» است، بازشناسی شود.
خلاصه ماشینی:
قبل از این رساله، مظفر علیشاه مثنوی بحرالاسرار را که تفسیر عرفانی و منظوم سورۀ حمد است، سروده بود و بنا به گفتۀ خود او، در اواخر عمر، برای اینکه این اثر مورد استفادۀ عموم مردم قرار گیرد، تفسیر مذکور را به نثر تألیف کرد و آن را به «مجمع البحار» موسوم گردانید.
مظفر علیشاه سپس در قسمت تحقیق از مرحلۀ شریعت تا فناء فی الله را توضیح میدهد و بیان میکند که سالک در مقام موحِدی از کثرت به وحدت و در مقام موحَدی به مقام بالاتر دست پیدا میکند و چگونگی وحدت وجود را به این طریق مطابق نظر ابن عربی توضیح میدهد و سرانجام در مقام فناء فی الله، سالک از جمیع تعینات منخلع میشود و طبق نظر عرفانی وحدت وجود، به مقام اخفی میرسد.
(عزالدین علی کاشانی، 1386: 22) {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} سپس در قسمت لطیفه بیان میکند که تسبیح به اعتبار تجلی احدیت و تحمید به اعتبار تجلی واحدیت است و در لطیفه ثانیه با استناد به آیات قرآن و احادیث، بحث وحدت وجود را بیان میکند و در پایان این قسمت جمله «سبحانی ما اعظم شأنی» را خالی از طامات میداند و بحر واحدیت و احدیت را بر این اساس تبیین میکند و حاصل کلامش این است که بحر احدیت ذات اقدسی است که نور خود را بر بحر واحدیت نازل میکند و بحر واحدیت عالم اسماء و صفات است که خزائن خود را بر طبیعت نازل میکند و این اندیشه به وضوح برگرفته از کلام ابن عربی است و نشان دهندۀ این است که مظفر علیشاه در این کتاب به طور کامل متأثر از اندیشههای اوست.