چکیده:
فرقۀ حروفیّه یکی از فرقههای تأویل محور بعد از حمله مغول میباشد که شیوۀ تأویل را از اسماعیلیّه آموخته بودند. حروفیان خودشان را اهل تأویل و اهل باطن مینامیدند. آنان انسان گرایانی بودند که همه چیز را به نفع انسان تأویل مینمودند. اندیشۀ حروفیّه نوعی اندیشۀ عرفانی است با چهارچوب تفکّر مشخّص. این شکل اندیشۀ عرفانی خلق السّاعه نبوده بلکه به عنوان پدیدهای تاریخی و اجتماعی از دل اعصار و هزارههای باستان پیدا شده و در بین ملل مختلف به شکلهای گوناگون، در حیات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه نقشهایی ایفا کرده است. افکار و اندیشههای این فرقه با اینکه بر بخشی از شعر فارسی سایه انداخته است تاکنون مورد تجزیه و تحلیل علمی قرار نگرفته است. عدم شناخت اصطلاحات آنان یکی از مهمترین عوامل پیچیدگی آثار این فرقه میباشد. بدان روی در این مقاله به بررسی و شرح مهمترین اصطلاحات عرفانی این فرقه پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
{مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} چون چهرۀ انسان فاتحة الکتاب است باید مانند آن سوره دارای هفت نشانه یا آیه باشد.
1 {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} حالّ و محلّ «در نزد حروفیان عدد دو نمایندۀ حالّ ومحلّ است و هیچ موجودی برای وجود داشتن از این دو خاصیّت بینیاز نیست.
2 سهل و آسان بگذرد از رحمت فضل خدا بر صراط مستقیمش آن که خطّ استواست پس کند در صورت او نور نطق حق قر ارزان که از هر جنّتی این جنّتش جای لقاست این گذر بر هفت خطّ ام کند از استوا تا رود در جنّتی کان در درخت منتهاست (همان: 393) یادآوری این نکته لازم است که در فرقۀ حروفیّه منظور از صراط، صِرَاطَ المُستَقِیمَ و صِرَاطَ الله، خطّ استواست: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} به نظر حروفیّه نخستین بار افتخار این کشف نصیب ابراهیم پیامبر گردیده است.
{مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} در چهرۀ انسان هفت خطّ سیاه یعنی: دو ابرو، چهار مژه و موی سر وجود دارد.
28 = چهار عنصر × هفت خطّ امیّه اشعار ذیل از کتاب مفتاح الغیبِ گل بابا گویای درست بودن محاسبۀ اخیر است: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} ترجمه: بیست و هشت خطّی که وجود دارد اصل آن از چهار عنصرِ خاک و آب و باد و نار است.
{مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} در مجموعه رسائل حروفیه آمده است: «امّا از 28 حرفى كه در قرآن هست، چهارده حرف (حروف مقطّعه) شرافت دارد.
{مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} مَن عِندَهُ عِلمُ الکِتَابِ (رعد: 43) در نزد حروفیان منظور از این اصطلاح فضل الله نعیمی است.