چکیده:
قرآن کریم تنها کتاب آسمانی مصون از تحریف، و شامل برنامه هدایت بشر، در همه اعصار و افراد است، که باید آیات آن به طور دقیق و صحیح فهمیده شود. این امر سبب بوجود آمدن نظریات مختلف تفسیری مفسران در قرون متمادی، شده است. چگونه می توان نقشه راهی را چید تا این نظریات، کارآمد بوده، و موجب گسترش کمی و کیفی فهم کتاب الهی گردد؟ چگونه می توان راهی را تعیین کرد، تا تنوع نظریات تفسیری سر از نسبیت تفسیری، پلورالیسم تفسیری و حتی آنارشیسم تفسیری در نیاورد؟ آیا امکان ارائه چنین مدل و الگویی ممکن است؟ معرفی معیارهای کارآمد یک نظریه تفسیری، آیا موجب کشف لایه های بیشتر در فهم قرآن خواهد شد، یا موجب تحدید فهم های جدید خواهد گردید؟ همه این پرسش ها ضرورت یک پژوهش جدی را در این عرصه نمایان می سازد. به ویژه هنگامی که هیچ پژوهشی در این عرصه تولید نشده باشد.
The Holy Qur'an is the only scripture that is free from distortion, and includes the program of human guidance, in all ages and individuals, whose verses must be understood accurately and correctly. This has given rise to various interpretative theories of commentators over the centuries. How can a roadmap be made to make these theories work, and to increase the quantitative and qualitative understanding of the Divine Book? How can we determine a way to avoid the diversity of interpretative theories over interpretive relativity, interpretive pluralism, and even interpretive anarchism? Is it possible to provide such a model? Introducing efficient benchmarks of an interpretive theory will lead to the discovery of more layers in the understanding of the Qur'an, or will it impede new understanding? All of these questions indicate the need for serious research in this field. Especially when no research has been produced in this field.
خلاصه ماشینی:
البته به نظر بعید می رسد که در نظریه مرحوم علامه، جنبه ظاهری اصلا در نظر گرفته نشده باشد بلکه با تامل و تدبر در کلمات بلند ایشان، خصوصا نتایج هفت گانه ای که خودشان به عنوان امهات مسائل امامیه از آیه «إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً» استفاده کرده اند و با توجه به انچه در «کتاب شیعه در اسلام» درباره شئون امامت(حکومت، بیان معارف و احکام، رهبری و ارشاد معنوی) بیان داشته اند، این مطلب روشن می شود که حکومت و تدبیر امور مردم تبلوری از جنبه ملکوتی امامت است.
ازمحسنات نظریه مرحوم علامه رعایت دو نکته ای است که مراعات آنها در تفسیر لفظ امام لازم و ضروری می باشد وآن دو نکته عبارتند از: الف- امامت در آیه شریفه باید به مقام جدیدی تفسیر شود که در دوران پیری و پس از انکه حضرت ابراهیم (ع) سالیانی سال عهده دار مقام نبوت بود و مورد امتحانات عدیده ای واقع شد، به آن حضرت اعطا شده است.
این مقام نه تنها باید غیر از مقام نبوت باشد بلکه باید به چیزی تفسیر شود که آن چیز ملازم با نبوت نیز نباشد، خود مرحوم علامه در این باره چنین می گوید: « بسیاری از الفاظ قرآن مجید بر اثر مرور زمان و تکرار زیاد، معنی اصلی خود را از دست داده و صورت مبتذلی به خود گرفته اند که از جمله آنها کلمه «امامت» است، لذا عده ای آن را به معنای «نبوت و مطاع بودن مطلق» گرفته اند و جمعی آن را به معنای خلافت و وصایت و ریاست در امور دین و دنیا تفسیر کرده اند، در حالیکه هیچکدام ازاین ها نیست.