چکیده:
رضایت جنسی میتواند تاثیر شایانی در رابطه زناشویی و رضایت از آن داشته باشد. این پژوهش با هدف شناسایی رابطه میان احقاق و نارضایتی جنسی با بیرمقی زناشویی با نقش واسطهای تعارض زناشویی انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی و مبتنی بر روش تحلیل مسیر در چارچوب مدلسازی معادلات ساختاری بود. ابزار مورداستفاده پرسشنامههای احقاق جنسی هالبرت (1992)، نارضایتی جنسی هادسون (1981)، تعارض زناشویی براتی (1375) و بیرمقی زناشویی پاینز (1996) بود. جامعه آماری پژوهش همه زنان مراجعهکننده به مراکز خدمات مشاورهای شهرستان زاهدان (320 نفر) در زمستان سال 94 که با روش نمونهگیری خوشهای شمار 150 نفر انتخاب شدند، بود. دادهها با بهکارگیری دو نرمافزار SPSS20 و LISREL8. 8 تحلیل شد. یافتههای پژوهش گویای این است که تعارض زناشویی نقش واسطهای میان احقاق جنسی و بیرمقی زناشویی (05/0 P <؛ 23/0 B=) و همچنین نقش واسطهای میان نارضایتی جنسی و بیرمقی زناشویی (05/0 P <؛ 11/0 B=) ایفا میکند. در نتیجه، میان احقاق جنسی، نارضایتی جنسی، تعارض زناشویی و بیرمقی زناشویی همبستگی معناداری وجود دارد؛ یعنی هرچقدر احقاق جنسی کمتر باشد، تعارض زناشویی و بیرمقی زناشویی بیشتر و با افزایش نارضایتی جنسی، تعارض زناشویی و دلزدگی افزایش مییابد. همچنین نتایج کلی حاکی از این است که تعارض زناشویی نقش واسطهای میان متغیرهای احقاق جنسی و بیرمقی زناشویی و همچنین میان نارضایتی جنسی و بیرمقی زناشویی ایفا میکند.
Sexual satisfaction can have a significant effect on marital relationships and satisfaction. The purpose of this study is to identify the relationship between sexual dissatisfaction and marital burnout with the moderating role of marital conflict. This is a descriptive and correlational based on path analysis within the structural equation modeling. The questionnaire used in this study is Hilbert index of sexual assertiveness (HISA) (1992), Index of sexual satisfaction (ISS) (1981), Barati and Sanaii index of marital confict (1375) and Couple Burnout questionnaire (CBM) (1996). The sample is the all women referring to consultation centers of Zahedan (320 person) in winter in 2015. Using clustering method, a total of 150 subjects were selected. The data were analyzed using SPSS 20 and LISREL 8.8. Findings show that marital conflict had a moderating role on the relationship between sexual assertiveness and marital burnout (B = 0.23 P < 0.05). It also plays a moderating role on the relationship between sexual dissatisfaction and marital burnout(B = 0.11, P < 0.05). Result, there is a meaningful correlation between sexual dysfunction, sexual dissatisfaction, couple burnout, and marital conflict. The less the sexual accomplishment is, the more the spousal conflict and disappointment are, and the increase in sexual dissatisfaction would raise spousal conflict and disappointment. Similarly, the general results show that marital conflict as intermediary between the parameters of sexual dysfunction and couple burnout as well as between sexual dissatisfaction and couple burnout.
خلاصه ماشینی:
رابطه احقاق جنسی و نارضایتی جنسی با بیرمقی زناشویی: نقش واسطه ای تعارض زناشویی دریافت : ١٣٩٨-٠٣-٢١ پذیرش : ١٣٩٨-٠٦-٠٤ حمیده زارع نژاد کارشناسی ارشد مشاوره خانواده ، بخش روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه شهید باهنر، کرمان ، ایران .
درواقع زوج ها درمییابند که رفتار همسرشان آن چیزی نیست که انتظارش را داشته اند و پس از به وجود آمدن این احساس سرخوردگی، همسرشان را در قبل و بعد از ازدواج مقایسه میکنند (١٩٩٣ ,Kayser) و در پی آن ، احساسات منفی، حالت غالب به خود میگیرد و به از دست دادن شور و شوق اولیه ، وابستگی عاطفی، تعهد و نهایتا بروز بیرمقی منجر میشود (٢٠١٣ ,Pillai &Pokorska, Farrell, Evanschitzky ).
پژوهش های پیشین نشان از وجود رابطه ؛ میان احقاق ، تمایل و رضایت زناشویی در زنان و مردان متأهل (همیانی،١٣٩٢)، میان بیرمقی زناشویی، باورهای بدکاری جنسی و احقاق جنسی در زنان دارای همسر دیابتی با زنان همسر غیر دیابتی (اسدی، منصور؛ خدابخشی کولایی و فتح آبادی، ١٣٩٢)، میان تعارض زناشویی و بیرمقی زناشویی (حکیمی تهرانی و همکاران ، ١٣٩١.
٢٠٠٨ ,Barry)، میان عزت نفس جنسی، احقاق جنسی و رضایتمندی ( ,Offma &Menard ٢٠٠٩)، بخشندگی از طریق افزایش تمایل فرد برای حفظ رابطه و کاهش تعارض زناشویی، نقش مهمی در افزایش و به تبع آن ، کاهش بیرمقی زناشویی (٢٠١١ ,Braithwaite) دارد.
نتیجه فرضیه فوق با پژوهش های ساداتی؛ هنرمند و سودانی (١٣٩٣)، حکیمی تهرانی و همکاران (١٣٩١)، محسن زاده ؛ نظری و عارفی (١٣٩٠)، Fincham &2011( Braithwaite, Selby )،McIlvane &2010(Birditt, Brown, Orbuch )،Barry, Langer &Lawrence (٢٠٠٨) یکسان است .
Unrealistic belief of clinical couples: Their relationship to expectations, goals and satisfaction, American Journal of Family Therapy, 9(4): 13–22.