چکیده:
هدف از این مقاله کمک به درک پاسخگویی و ارتباط آن با مسئولیت پذیری است. در این مقاله نقش پاسخگویی در ارتباط با اصول اخلاقی و مسئولیتهای فردی و اجتماعی مورد تحلیل قرار گرفته است و تجزیه و تحلیل دریدا در مورد تناقض مسئولیت پذیری که مرتبط است به تناقض پاسخگویی، بیان و بررسی شده است. در واقع اینطور استدلال شده که پاسخگویی متکی به مسئولیت پذیری است، با این حال محدودیتهای پاسخگویی تمایل به مسئولیت پذیری را کاهش میدهد. با هدف یافتن پاسخ به این سوال که پاسخگویی چطور میتواند در افزایش سطح مسئولیت پذیری، موثر و کارآمد باشد، این مقاله بر اساس نگرشهای لویناسی و با الهام از دیدگاه دریدا پیشنهاداتی ارائه میدهد و بسته به شرایط مناسب، پاسخگویی را به عنوان شواهدی برای کمک به بهبود مسئولیت پذیری تفسیر میکند.
The purpose of this article is to help understand accountability and its relation to accountability. In this paper, the role of accountability in relation to ethics and individual and social responsibility has been analyzed, and Derrida's analysis of the accountability paradox associated with accountability paradox has been presented and discussed. Indeed, accountability has been argued to be accountable, so constraints on accountability reduce the tendency for accountability. Aimed at answering the question of how accountability can be effective and efficient in raising the level of accountability. This article based on Levinasian attitudes And Derrida's perspective offers suggestions and interprets accountability as evidence to help improve accountability, depending on the circumstances.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله نقش پاسخگويي در ارتباط با اصول اخلاقي و مسئوليت هاي فردي و اجتماعي مورد تحليل قرار گرفته اسـت و تجزيـه و تحليـل دريـدا در مـورد تنـاقض مسئوليت پذيري که مرتبط است به تناقض پاسخگويي، بيان و بررسي شده است .
با هدف يافتن پاسخ به اين سوال که پاسخگويي چطور ميتواند در افزايش سطح مسئوليت پذيري، موثر و کارآمد باشد، اين مقالـه بـر اساس نگرش هاي لويناسي و با الهام از ديدگاه دريدا پيشنهاداتي ارائه مي دهد و بسته به شرايط مناسـب ، پاسـخگويي را بـه عنوان شهادت و هديه اي براي کمک به بهبود مسئوليت پذيري تفسير ميکند.
در سومين بخـش ايـن مقالـه ، تجزيـه و تحليـل دريـدا از تنـاقض 1 aporia 2 testimony 3 gift 33 مسئوليت پذيري مطرح شده است که اين موضوع به تناقض پاسخگويي اشاره دارد، طوري که شرايط امکـان پاسـخگويي، در عين حال شرايط عدم امکان پاسخگويي نيز هست .
نقد اصلي ما به تجزيه و تحليل شيرر اين است که نتوانسته تناقض پاسخگويي و خطري کـه پاسـخگويي براي مسئوليت پذيري فردي دارد را درک کند.
روش هايي که او براي بيان عناصر محاسباتي و ذهني جهت پاسخگويي در اختيار گذاشته ، اين امکان را ايجاد کرده است که مکثي در محاسبه کنيم و به تفکر بپـردازيم و بـه ساير نواهايي که محاسبه پذير و قابل پيش بيني نيستند و نبودشان قدرت پاسخگويي را کاهش ميدهد، گوش فرا دهيم ، کـه تحت عنوان "پاسخگويي انعطاف پذير٥" از آن ياد ميشود (کاموف ، ٢٠٠٧).
او تاکيد ميکند در صورتيکه اخلاق فردي به عنوان مسئوليت يک فرد 39 در قبال ديگري بيان شود، بايد اين امکان وجود داشته باشد که اطلاعاتي در مورد ساختار مسئوليت ارائه شـود و از طريـق آن زندگي اخلاقي تعريف شود.