چکیده:
پژوهش حاضر به بررسیروابط موروثی و بینامتنی داستان «خلیل» اثر لئانید لئوناف نویسندة سدۀ بیست روسیه پرداخته است. این اثر تحت تأثیر آثار ادبیات عرفانی و کلاسیک ایران و با فضایی شرقی و ایرانی خلق شده است؛ بنابراین برای دستیابی به این هدف، ابتدا به توضیح بینامتنیت و چگونگی تلاقی متون در آثار خواهیم پرداخت و سپس اثر «خلیل» را به عنوان یکی از آثارمنعکس کنندۀ این نظریه بررسی خواهیم کرد. الگوی اولیه (پروتوتیپ)، قهرمان (خلیل) از پادشاهان ایرانی دورۀ تیموری است و الگوی زمانـی ـ مکانی (کرونوتوپ) داستان نیز مربوط به ایران باستان است. فضای شرقی داستان از طریق استفاده از تعداد زیادی از واژههای فارسی در متن، پرداختن به شخصیت اثر با ویژگی قهرمانان ادبی ایرانی و همچنین ساختار ظاهری و سبک زبانی مشابه آثار ایرانی به خواننده القاء میشود. این داستان با روایتهای عرفانی، اسطورهای و عامیانه از حیث مضمون و ساختار، دارای قرابتهای معنایی و ساختاری است و مضامین، مفاهیم و بنمایههای آن از حکایتهای گوناگون اقتباس شده است و هر یک بر قسمتی از داستان تأثیر نهاده است. در پایان به روش تحلیلـی ـ تطبیقی نشان خواهیم داد که لئوناف تا چه میزان در آفرینش داستانی ویژه با گفتمانی چندسویه و تلفیق شده با سنتهای روایی شرقی موفق بوده است.
In the present study we examine the hereditary and intertextual relationships in Khalil, a short novel written by Leonid Leonov, Russian author of the 20th century. The story is influenced by Iranian mystical and classical literature and has been created with Oriental and Iranian tone. So, we take into account the concept of intertextuality and examine the impact of texts on each other. The prototype of the hero of the story (Khalil) is one of the kings of the Timurid era, and the chronotope (spatio-temporal) pattern of the story relates to ancient Iran. The Oriental atmosphere of the story is conveyed to the reader through the use of a large number of Persian words and a language style similar to Iranian works. Also, the main character of the story has characteristics similar to those of Iranian literary heroes. In terms of content and structure, there are semantic and structural connections between mystical, mythical, and folk narratives and the story. Its themes and contents have been adapted from various anecdotes, and each of them has influenced part of the story. In the end, by using descriptive-analytical method, we show how successful Leonov is in creating a special story with a multi-dimensional discourse combined with Eastern narrative traditions.
خلاصه ماشینی:
اين اثر تحت تأثير آثار ادبيات عرفاني و کلاسيک ايران و با فضايي شرقي و ايراني خلق شده است ؛ بنابراين براي دستيابي به اين هدف ، ابتدا به توضيح بينامتنيت و چگونگي تلاقي متون در آثار خواهيم پرداخت و سپس اثر «خليل » را به عنوان يکي از آثار منعکس کنندة اين نظريه بررسي خواهيم کرد.
(صفوي ١٣٧٦: ٢٨) بنابراين فهم هر اثر ادبي به کمک متون ديگر تسهيل ميشود و اين يکي از اهداف ادبيات تطبيقي است .
در حوزة بينامتنيت نيز آثار بيشماري در ايران انجام شده است که ميتوان به مطالعات ارزنده اي مانند آثار صفوي (١٣٧٦) و خليلي جهان تيغ (١٣٨٦) و امثال آن و همچنين ترجمۀ «بينامتنيت » اثر آلن گراهام (١٣٨٠) اشاره کرد.
بنابراين ميتوان چنين نتيجه گرفت که در داستان «خليل »، نويسنده تحت تأثير انديشه هاي عرفاني ادبيات فارسي قرار گرفته و در پي تفصيل همان عشق عذرايي بوده است و عشق مادي و جسماني در اينجا براي وي مطرح نيست ؛ زيرا خليل و بايالون پس از دانستن اينکه هيچ کدامشان ماه و «محبوب » يکديگر نيستند، ميگريند و از هم روي ميگردانند.
چنين تصويري از عشق در قهرمان داستان ، بازتاب آرمان هاي شرقي شعر کلاسيک ايران را در «خليل » مينماياند و اين امر بيانگر آشنايي نويسنده با عرفان ايراني است .
» (همان : ٥١٣) بنابراين از اين جهت داستان خليل با روايت هاي مختلف ليلي و مجنون نيز ماننده است .
Gustave Le Bon بن مايه هاي گوناگون را از روايات فارسي و شرقي در داستان خود به کار گرفته است .