چکیده:
توسعة کلانشهرها نشان داده است بهموازات گسترش فضایی و افزایش جمعیت، بخش مرکزی شهرها بهمرور توان خود را در خدماتدهی به مناطق دوردستتر از دست میدهند. درنتیجه مناطق جدید شهری در قالب ساختار چندهستهای پدید میآیند. شهر تهران طی صدسال گذشته، تجربه داشتن یک مرکزی قوی را در سطح ملی گذرانده تشدید روند مهاجرت و توسعة فعالیتها در پیرامون آن در پنج دهة اخیر، سبب شده است این شهر در محورهای فرعی جدید توسعه یابد و هستههای فرعی نوین را در فضای کلانشهری خود شکل دهد. هدف مقالة حاضر تحلیل ساختار فضایی شهری با تأکید بر توزیع اشتغال و فعالیت در شهر تهران است تا نشان دهد که توزیع فضایی اشتغال و فعالیت، خوشهای یا پراکندگی است. بهمنظور تحلیل الگوی شاغلان و فعالیت از روشهای تراکم کرنل و خودهمبستگیهای فضایی در قالب مسئلة واحد ناحیهای قابلاصلاح استفاده شد. یافتهها نشان میدهد تراکم شاغلان در بخشهای شرقی و شمال غربی و مناطق غربی شهر تهران برجسته است و آمارههای موران محلی نیز مؤید این وضعیت است. تحلیل خودهمبستگی فضایی برای فعالیتها نیز نشاندهندة وضعیت خوشهایبودن این فعالیت در ساختار فضای شهر تهران در بخشهای اشارهشده است.
The experience of metropolitan development has shown that alongside the urban expansion and population growth, central business districts gradually lose their traditional ability to provide servicing for distant areas. Accordingly, new urban areas have emerged in the form of polycentric structure. Tehran has experienced having a strong center in national level during the last hundred years and intensification of immigration process and growth of the activities in periphery area has caused the city to expand the new subcenters in the last five decades. The purpose of this study is analysis of urban spatial structure based on the spatial distribution of employment and activities in Tehran to show whether the spatial distribution of employment and activities is clustering or dispersing. The kernel density and spatial autocorrelation methods were used to analyze the pattern of employees and activities in the form of a modifiable areal unit problem. Findings showed that the density of employments in the eastern, northwestern and western parts of Tehran is prominent, which also local indicators of spatial association (LISA) statistics confirming this situation. The analysis of spatial autocorrelation for the activities also showed the cluster status of this activity in the spatial structure of Tehran city in the sections mentioned.
خلاصه ماشینی:
هر شهر مي تواند در ساختارها و عملکردهاي فضايي مختلفي رشد کند که اين امر نتيجۀ عيني تعاملات ميان بازارهاي زمين و توپوگرافي ، زيرساخت ها، قوانين و مقررات ، ماليات ، توسعۀ صنايع ، توزيع بنگاه هاي اقتصادي -اجتماعي ، شبکۀ حمل ونقل ، تصميم هاي برنامه ريزان و توسعه دهندگان املاک و مستغلات و سرمايه گذاران ، تجار و سياست گذاران است (٢٠١٤ ,Ding and Zhao ;٢٠٠٦ ,Hall and Pain ;٢٠٠٣ ,Bertaud) که در طول دوره هاي مختلف رشد شهر بر عملکرد بازارهاي نيروي کار و مصرف کننده تأثيرگذارند (٢٠٠٤ ;٢٠٠١ ,Bertaud)؛ از اين رو ساختار و عملکرد فضايي شهر بسيار پيچيده است و اين پيچيدگي سبب تداوم تلاش ها براي ارتباط دادن سياست شهري با شکل شهر است (٢٠٠٣ ,Bertaud).
همچنين روند اجباري مهاجرت و فعاليت به پيرامون آن در پنج دهۀ اخير، سبب شده است که اين شهر در محورهاي فرعي جديد توسعه يابد و هسته هاي فرعي نويني را در فضاي کلان شهري خود شکل دهد.
چندهسته اي در اين مفهوم ، عبارت است از تراکم ، انباشتگي ، تمرکز جمعيت و فعاليت هاي اقتصادي در چندين مکان اصلي در داخل شهرهاي بزرگ (٢٠٠٠ ,Fina ;٢٠٠٣ ,Davoudi)، صرفه هاي ناشي از تجمع (٢٠١٠ ,Anas et al ;٢٠٠٧ ,O'Sullivan) و رفت وآمدهاي شهري با تأکيد بر سيستم هاي حمل ونقل عمومي ( ;٢٠١٠ ,a-PalomaresGarci ;٢٠٠٥ ,Arbury ٢٠١٤ ,.
شاخص موران عمومي براي توزيع فضايي کل شاغلان شهر تهران نشان مي دهد اين توزيع به صورت خوشه است .