چکیده:
پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی «شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن» بر افزایش کیفیت زندگی و کاهش میل به طلاق در زوجین پرداخت. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیشآزمون، پسآزمون و با گروه کنترل بود. جامعه آماری از بین زوجین تازه ازدواجکرده مراجعهکننده به مرکز خدمات مشاوره حکمت بود که تعداد 40 زوج (40 نفر مرد و 40 نفر زن)، بهصورت در دسترس انتخاب و سپس بهطور تصادفی در دو گروه 20 زوجی (گروه آزمایش و گروه گواه) قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی که در سال 1996 توسط گروهی از کارشناسان سازمان بهداشت جهانی ساخته شد و پرسشنامه استاندارد میل به طلاق روزلت، جانسون و مورو (1986)؛ به نقل از قادر پور (1393) استفاده شد. در اجرای مداخله درمانی، گروه آزمایش به مدت هشت جلسه (هر هفته یک جلسه) به شیوه گروهی، با رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن قرار گرفتند؛ درحالیکه گروه گواه هیچگونه مداخلهای دریافت نکرد. دادها با استفاده از تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر در نرمافزار SPSS مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن بود که شـــــــناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن بر افزایش کیفیت زندگی و مولــــفههای سلامت جـــــسم (05/0; P-Value<59/3F=)، سلامت روان (05/0; P-Value<13/6F=) و سلامت محیط (05/0; P-Value<10/6F=) در مرحله پسآزمون موثر بوده است، اما ماندگاری اثر نداشته است. همچنین شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن بر کاهش میل به طلاق موثر بوده است (05/0; P-Value<67/6F=)، اما ماندگاری اثر نداشته است. از یافتههای پژوهش حاضر میتوان در راستای مداخلات بالینی و درمانی جهت افزایش کیفیت زندگی و کاهش میل به طلاق زوجها استفاده کرد.
This study examined the effectiveness of "Mindfulness-Based Cognitive Therapy" on increasing the life quality and reducing the desire for divorce in couples. The present research design was semi-experimental type with pre- test, post-test and control group. The statistical population was among the newly married couples referring to "Hekmat counseling center" that 40 couples (40 men and 40 women) were selected available sampling and then were divided randomly into two groups of 20 couples (experimental group and control group). The World Health Organization quality of life questionnaire was developed in 1996 by a group of World Health Organization experts & the standard questionnaire of divorce desire of Rusbult, Johnson & Morrow (1986) were used for gathering the data. In conducting the therapeutic intervention, experimental group were trained 8 sessions (one session per week), by "group method" With the approach of Mindfulness-Based Cognitive Therapy; while the control group received no intervention. The data were analyzed using repeated measures analysis of variance (RMANOVA) in SPSS software. Results indicated that Mindfulness-Based Cognitive Therapy was effective in increasing life quality and physical (F=3/59; P-Value<0/05), mental (F=6/13; P-Value<0/05), and environmental health components (F=6/10; P-Value<0/05), but they're not lasting effect. Also, Mindfulness-Based Cognitive Therapy was effective in decreasing the desire for divorce (F=6/67; P-Value<0/05), but they're not lasting effect. The study findings can be used in the direction of the clinical and therapeutic interventions to increase the life quality and reduce the desire for couples divorce.
خلاصه ماشینی:
ذهن آگاهي به عنوان حالت توجه برانگيخته و آگاهي ازآنچه در لحظه کنوني اتفاق مي افتد تعريف شده است (٢٠٠٩ ,Madsen &Walch, Walsh, Baliant, Smolira, Fredericksen ( و به رشد سه کيفيت خودداري از قضاوت ، آگاهي قصدمندانه و تمرکز بر لحظه کنوني در توجه فرد تأکيد مي کند و مداخله ذهن آگاهي مبتني بر شناخت درماني تنها در درمان اختلالات نبوده ، بلکه در حوزه روان شناسي مثبت گرا١ نيز تأثيرات فراواني داشته است ؛ به گونه اي که به افزايش وضوح ذهني ٢ و سلامت روان ٣، افزايش رضايت زناشويي ٤ (رجبي و ستوده ناورودي، ١٣٩٠)، بهزيستي ذهني ٥ و اميد به زندگي ٦ (٢٠١٠ ,Lopez &Snyder ( انجاميده است .
تأثير عناصر شناخت درماني مبتني بر حضور ذهن که در تحقيقات گوناگون مورد تائيد قرارگرفته است را ميتوان بر افزايش کيفيت زندگي و کاهش ميل به طلاق مشاهده کرد و آثار مستقيم و غيرمستقيم آن عبارت اند از: افزايش ارزيابي هيجاني مثبت ، تجربه تقويتي، هيجان مثبت لحظه اي و کاهش هيجانات منفي، (٢٠١١ ,Wichers &Geschwind, Peeters, Drukker, Van on )، کاهش افسردگي بيماران دوقطبي (٢٠٠٨ ,Goodwin &Williams, Alatiq, Crane, Branhofer, Fennel, Duggan, Hepurn ).
با توجه به مطالب عنوان شده ، هدف اصلي پژوهش حاضر پاسخ دادن به اين سؤال است که : آيا شناخت درماني مبتني بر حضور ذهن ، موجب افزايش کيفيت زندگي و کاهش ميل به طلاق در زوجين ميشود؟ روش جامعه ي آماري اين پژوهش را زوج هاي تازه ازدواج کرده مراجعه کننده به مرکز مشاوره حکمت تهران تشکيل مي - دهد.