چکیده:
هدف این مقاله، بازشکافت پیوند عادت با تربیت از دیدگاه گروهی از مربیان مسلمان و مربیان غربی است تا روشن شود: الف. آنان درباه مفهوم تربیت چه نگرشی دارند؛ ب. عادت را چگونه تعریف میکنند؛ ج. چه نسبتی را میان عادت و تربیت حاکم میدانند؟ در این پژوهش که به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است، پس از شناسایی و گزینش شماری از مربیان مسلمان و مربیان غربی برای واکاوی نگرش آنان به مفهوم تربیت، عادت و نسبت عادت با تربیت، اطلاعات کتابخانهای لازم گردآوری شد، سپس یافتههای گردآمده توصیف و تحلیل شد و معلوم شد که مربیان مسلمان ایجاد عادات نیکو را در متربی روا و اصولاً عادتآفرینی را از روشهای تربیتی میدانند. دانشمندان غربی در این باره رویکردی همسان ندارند و به سه دسته تقسیم میشوند: الف. شماری از آنها عادت را برای تربیت سودمند میدانند؛ ب. گروهی عادت را برای تربیت زیانبار میشمارند؛ ج. برخی هم کاربرد عادت را در تربیت بهشرط شئ و بهشکل مشروط پذیرفتهاند.
The purpose of this study is to explore the link between habit formation and training from the viewpoint of a group of Muslim and Western educators to clarify, a. what their approaches towards training are, b. how they define habit formation, and c. what relationship they believe there is between habit formation and training. Identifying and selecting a number of Muslim and western instructors for analyzing their attitudes toward the concept of training, habit formation and the relationship between them, this descriptive-analytic study followed library method for collecting data. The collected data were analyzed indicating that Muslim instructors believed that habit formation is effective in educational methodology, and that they perceived creation of good habits can improve training. Yet, western scholars are different in this regard. They fall into three categories, a. a number of them consider habit formation to be useful for training, b. another group considers habit formation to be harmful, and the third group adopted the use of habit formation in some special conditions.
خلاصه ماشینی:
چه نسبتي را ميان عادت و تربيت حاکم ميدانند؟ در اين پژوهش که به روش توصيفي ـ تحليلي انجام شده است ، پس از شناسايي و گزينش شماري از مربيان مسلمان و مربيان غربي براي واکاوي نگرش آنان به مفهوم تربيت ، عادت و نسبت عادت با تربيت ، اطلاعات کتابخانه اي لازم گردآوري شد، سپس يافته هاي گردآمده توصيف و تحليل شد و معلوم شد که مربيان مسلمان ايجاد عادات نيکو را در متربي روا و اصولا عادت آفريني را از روش هاي تربيتي ميدانند.
رابطه عادت با تربيت : ابن سينا مانند فارابي تأکيد ميکند که امکان ندارد انسان در سرشت خود داراي فضيلت يا رذيلت باشد، آنچه شدني است ، آن است که آدمي فطرتا مستعد پذيرش فضيلت يا رذيلت باشد و البته نفس استعداد، فضيلت يا رذيلت اخلاقي به شمار نميآيد و زماني ميتوان انسان را داراي فضيلت يا رذيلت اخلاقي دانست که در اثر عادت مسبوق به تکرار و تمرين ، استعدادها شکوفا شود و هيأت نفساني در فرد پديد آيد (ابن سينا، ١٩٨٨: ٣٦١).
باتوجه به تعريف غزالي از عادت ميتوان گفت که وي ميان دو مرحله عادت فرق ميگذارد: مرحله اول که همان تکوين عادت است ؛ در اين مرحله ، اعمال و رفتار آدمي با بهبود و تکامل تدريجي همراه است ؛ زيرا انسان در هر تمرين تازه ، پيشرفت خاصي را در رفتار خود احساس ميکند و اين پيشرفت در سايه تمرين هاي مجدد و مستمر ادامه مييابد تا آنجاکه به صورت عمل عادي درميآيد که براي انجام دادن آن ، نيازي به تفکر نيست و به آساني انجام ميگيرد.