چکیده:
بررسی و تحلیل روایت شنو شالودهای است برای شناخت فرم و چگونگی ارائه حوادث داستانی به نحوی که مفهوم تازهای را به مخاطب القا کند. این حوزه از دانش تا جائی پیشرفت نموده که میتوان آن را به عنوان یک شاخه علمی از روایت، بررسی نمود. رمان الطنطوریة، اثر رضوی عاشور، نویسندهی معاصر مصری به دلیل ظرفیت، پتانسیل و تکنیکهای خاص روائی، گزینهای مناسب برای مطالعات روایت شناسی محسوب میشود. نویسنده در این رمان نشان داده است که راوی برای آفرینش جهان روایی خود، روایتشنو خاص خود را مخاطب قرار داده است. روایت شنو در این داستان ضروری است؛ طوریکه نبود آن به معنای نیستی روایت است. روایت شنو در این رمان، جزو شخصیتها (حسن) و درون داستانی است و در کنش بخشهای مختلف روایت، دخیل است. نگرش او همسو با جهانبینی راوی است. علاوهبر روایت شنو اصلی، شخصیتهای دیگر و از جمله راوی در موقعیتهای کوتاه برای واقعی و ملموس نشان دادن حوادث، درجایگاه روایتشنو نقش ایفاکردهاند و همچنین در برشهای کوتاهی از رمان، روایتشنو در مقام راوی جلوگرشده است. نویسنده در این رمان، نکاتی را بیان نموده که متوجه روایت شنو برون داستانی (خواننده) نیز میشود. این پژوهش با روش توصیفی -تحلیلی به بررسی ابعاد و موقعیت شناختی روایت شنو پرداخته تا با درک و فهم آن عناصر، عرصه برای کشف، شهود، درک عمیق و روش تولید معنا از متن رضوی عاشور فراهم کند.
خلاصه ماشینی:
نويسـنده در ايـن رمـان نشـان داده اسـت کـه راوي بـراي آفرينش جهان روايي خود، روايت شنو خاص خود را مخاطب قرار داده است .
اين پژوهش پس از تعريف روايت شنو و ابعاد گوناگون آن، سعي در تحليل و بازنمايي روايت شنو و موقعيت شـناختي او در داسـتان دارد تا با شناسايي راهکارهاي رضوي عاشور در آفرينش مـتن ادبـي و توليـد معنا، ديدگاه کلي وي به اوضاع فلسطين و لبنان براي مخاطب روشن شود و در نهايت به دنبال پاسخ گوئي به سؤالات زير است : ۱- شکل ظهور و بروز روايت شنو در داستان چگونه است ؟ ۲- کنش و رابطۀ روايت شنو با رواي به چه صورتي نمود دارد؟ فرضيه هاي پژوهش بر اين اسـتوار اسـت کـه روايـت شـنو اصـلي ، از نـوع درون داستاني است و در کنار وي، روايت شـنوهاي فرعـي و خواننـدٔە بـرون داستاني ، مـورد خطـاب راوي قـرار مي گيـرد و نگـرش روايـت شـنو (حسـن ) هم راستا با انديشه و جهان بيني راوي است .
بـا ايـن تفاسـير وي بـر خـلاف ژنت ، وجود انواع روايت شنو در داستان را محدود به موقعيت راوي نمي دانـد و راويـان بـدون توجـه بـه موقعيـت روايـي خـود، مي تواننـد روايت شـنو بـرون داستاني يا درون داستاني داشته باشند.
نقد و پردازش روايت شنو در داستان الطنطوريه در اين جسـتار تـلاش مي شـود کـه بـه چگـونگي بازنمـايي روايت شـنو درون داستاني و برون داستاني در رمان الطنطوريه پرداخته شود.
روايت شنو در داستان الطنطوريه به دو شکل خودنمائي مي کنـد؛ دسـتۀ اول : روايـت شـنوهاي درون داسـتاني کـه عمده ترين آنها شخصيت حسن ، فرزند رقيه (راوي) است .