چکیده:
محمدطاهر بن عاشور (1296ـ1393 ق.) عالم و فقیه تونسی با توجه به جامعیت و احاطه بر علوم مختلف، در کتاب سی جلدی التحریر و التنویر، آیات قرآن را تفسیر کرده است. مقاله پیش رو در پی پاسخ به این پرسش است که آیا ابن عاشور توانسته به دور از هر عیب و نقصی به هدف خود دست یابد؟ نویسنده پس از بررسی تفسیر ابن عاشور، نخست به معرفی مؤلف و ساختار تفسیری او پرداخته، سپس اشکالات وی را کشف، تبیین و پس از آن به برخی از مصادیق آن اشاره میکند. بخشی از آسیبها و اشکالاتی که در این مقاله ذکر شده، اشکالات ساختاری، و بخشی از آنها اشکالات روشی است که اهم آن عبارت است از: ضعف تقسیمبندی، حجم زیاد و ایراد مطالب غیر ضروری، ضعف استدلال، نقل نادرست اقوال، ارجاع نامناسب، کمتوجهی به تناسب و نظم میان آیات، ناآشنایی با تشیع و تحمیل آرای فرقهای بر آیات. روشی که در تحقیق پیش رو اتخاذ گردیده، انتقادی بوده است.
Mohammad Taher Ibn Ashur (1296-1393 AH), a Tunisian scholar and jurist, has interpreted the verses of the Qur'an in the thirty-volume book “al-Tahrir wa al-Tanwir” due to his comprehensiveness and encirclement of various sciences. The present article is going to answer the question of whether Ibn Ashur was able to achieve his goal without any flaws. After examining Ibn Ashur’s commentary, the author first introduces the author and his interpretive structure, then discovers, explains his problems, and then points to some of its examples. Some of the disadvantages and drawbacks mentioned in this article are structural defects and some of them are methodological problems, the most important of which are: weakness of division, large volume and objections of unnecessary content, weakness of reasoning, incorrect quotation of statements, improper reference, inappropriate, lack of attention to the appropriateness of the verses, unfamiliarity with Shiism and imposing sectarian views on the verses. The method used in the present study has been critical.
خلاصه ماشینی:
مقاله پیش رو در پی پاسخ به این پرسش است که آیا ابن عاشور توانسته به دور از هر عیب و نقصی به هدف خود دست یابد؟ نویسنده پس از بررسی تفسیر ابن عاشور، نخست به معرفی مؤلف و ساختار تفسیری او پرداخته، سپس اشکالات وی را کشف، تبیین و پس از آن به برخی از مصادیق آن اشاره میکند.
کتاب منهج الامام الطاهر بن عاشور فی التفسیر التحریر و التنویر تألیف نبیل احمد صقر، پایاننامههای «تفسیر ابن عاشور، التحریر و التنویر، دراسة منهجیة و نقدیة» تألیف جمال محمود احمد ابوحسان در دانشگاه اردن، «روششناسی ابن عاشور در تفسیر التحریر و التنویر» تألیف فریده عبودیت در دانشکده اصول دین، مقاله «روش ابن عاشور در التحریر و التنویر» تألیف علی شفیعی، و «نظم القرآن و منهج ابن عاشور فیه، دراسة تقویمیة» تألیف اسرار احمدخان و دیگر مقالاتی که به صورت مستقیم و غیر مستقیم درباره دیدگاههای تفسیری ابن عاشور نوشته شده است.
وی در این بخش به تبیین شیوه صحیح تدبر و برداشت از آیات پرداخته و همچنین به برخی از فرقههای منحرف در تفسیر باطنی مانند صوفیه و نقد روش آنها اشاره کرده است (همان:1/27ـ37).
نقل مطالب غیر مرتبط با تفسیر و علوم قرآن ذیل آیه 40 سوره احزاب، پس از ذکر اینکه هر کسی که ادعای نبوت و قبول نبوت پس از حضرت محمد( داشته باشد، کافر است، پیرامون شیخیه، علیمحمد شیرازی معروف به باب و فرقه بهائیه که ادعای پیغمبری کردهاند، مطالبی نقل و از تاریخ آنها سخن گفته است (همان: 21/273ـ 275).