چکیده:
کمتر اثر ادبی را میتوان یافت که بر حسب نیاز خویش از خوان شاهنامه بهرهای نبرده باشد. از میان کارکردهای مختلف اشارات شاهنامهای در موضوعاتی چون: مدح، تبیین مسائل حکمی و تعلیمی، پیوند با عرفان، مضامین غنایی و تغزلگونه، ساخت تمثیل، ترکیبسازیهای بلاغی و... کارکرد آن در توصیف مظاهر طبیعت جلوهای خاص یافته است. در این میان شعرا در قلمرو ادبی از تشبیهات اساطیری و حماسی در تصویرسازیهای طبیعتگرایانۀ خود بهره بردهاند. یکی از طرق وصف طبیعت، مشبهبه قراردادن هر یک از اشارات اساطیری و حماسی در مقابل مظاهر طبیعت است. عناصر رنگ، سپاهی، اشرافی و شکل هندسی بهترین وجوه تشابه مظاهر طبیعت با قهرمانان حماسی قرار میگیرد. الگوپذیری از اعمال و کردار بارز قهرمانان، اشارۀ صریح به اصل داستان، استفاده از تقابلهای دوگانه و فضا سازی (براعت استهلال) از ویژگیهای این نوع توصیفات به شمار میآید. تصاویر مادر در تشبیهات اساطیری در سبک خراسانی ساده، ابتکاری و دارای اصالت است و نتیجۀ احساس طبیعی و مستقیم شاعر از طبیعت است، امّا در سبک عراقی این نوع تشبیهات به همراه عاطفهای رقیقتر، با ایهام و پیچیدگی و بازی با کلمات تقلید، تکرار و تلفیق میشود. در این مقاله قصد داریم به بررسی تشبیهات اساطیری در توصیف هر یک از مظاهر طبیعت در شعر برخی از شاعران سبک خراسانی و عراقی بپردازیم.
There are few literary works which had not benefited from the treasury of Shahnameh. Among the many reasons why Shahnameh is being consulted for subjects such as praise, defining philosophical and educational issues, mysticism, lyrical themes, making allegories and rhetorical compounds and the like, its function in describing the manifestations of nature stands out the most. Meanwhile in literary domain poets had benefited from the epic and mythological similes for making nature orientated imageries. One of the methods of describing nature is to equate each of the epic and mythological references to the vehicle when confronting nature components. Elements of color, troops, aristocrats, geometrical shape are considered the best common factor between nature manifestations and epic heroes. Following the example of champions’ heroic actions and deeds, direct reference to the main tale, use of binary oppositions, and creating a setting are among the features of these descriptions. The images of mother in mythological similes in Khorasani style are simple, creative, and authentic and is the outcome of direct natural feelings of the poet incited by nature, however in Iraqi style these kind of similes appear with more sentimental feelings, and blend with ambiguity, complexity, verbosity, imitation, and repetition. The purpose of this article is to study the mythological similes in describing each of the nature components in the poetry of certain poets of Khorasani and Iraqi style.
خلاصه ماشینی:
هدهد گفت از سمن نرگس بهترکه هست کرسی جم ملک او و افسـر افراسیــاب (خاقانی، ١٣٣٨: ٤٣) شاعر در ابیات زیر به هم راه توصیف ریاحین ، اشاره ای مستقیم به داستان کشته شدن نوذر توسط افراسیاب دارد: گه مثالی بود از چتــــر فــریدون لاله گه نشــانی دهد از تاج سکنــدر نرگس گوییا پور پشنگ است که برداشته است به ســر نیزه کلاه از ســر نوذر نــرگس (ساوجی، ١٣٧٦: ١٢٣) فردوسی در این باره میفرماید: بــزد گــردن نــوذر تاج دار تنش را به خاک اندر افگند خوار (فردوسی،١٣٦٦: ١/٣١٥) ١-١-٣- لاله لاله با توجه به شکل ظاهری، بیش تر به جام جمشید و کیخسرو تشبیه میشود: لالۀ نعمان نشان جام کیخسرو دهد نرگس رعنا خیال تاج افـریدون کند (ساوجی، ١٣٧٦: ٣٠٧) و شاعری لاله را گویی از ریشۀ خاندان بهمن و دارا میداند؛ آن جا که ساقه گل را به نیزۀ بهمن و گل برگ ها را به تاج دارا تشبیه میکند: راست گویی به سر نیزۀ بهمن ماند که ربوده است سری از سر دارا لاله (آذری اسفراینی، ١٣٩٠ : ٨١) در بیت زیر شکوفه با توجه به عنصر رنگ ، در سپیدی به زال زر همانند شده است : نماید به خصم تو دندان کوشش مگـر زال زرست صفدر شکــوفه (کمال الدین اصفهانی، ١٣٤٨ : ٢٣٦) خواجوی کرمانی در توصیف ریاحین ، پیچیدگی و ابهام را لازمۀ تصویرسازیهای خود کرده و ضحاک را به اعتبار خندۀ گل در برابر پادشاهان اساطیری قرار داده است : غنچه کو را اهل دل ضحاک ثانی مینهند چون فریدون افسر جمشید بر سریافته (خواجوی کرمانی،١٣٧٠: ٧٥٤) ١-١-٤- شقایق چــو یاد آمـدت روزگاران خویش به صحـرا خـرام و بپیمای دشـت چو طشت شقایق پر از خون شود ز خون سیـاوش به یاد آر و طشت (خوسفی، ١٣٦٦: ٥٦٦) عنصر رنگ سرخ شقایق ، شاعر را به یاد خون سیاوش انداخته و از او نیز به عنوان نماد یاد خدای نباتی در اساطیر یاد میکند.