چکیده:
همانگونه که جامعه مدام درحال تغییر و تحوّل است، معنا و مفهوم و یا کارکرد نهادهای اجتماعی هم در گذر زمان دستخوش تغییر و تحوّل میگردد. با پیشرفتهای علمی و تکنولوژیک بشر در عرصههای مختلف، شیوههای درمان ناباروری و تولیدمثل نیز دچار دگرگونی شده و شکل نوین به خود گرفته است. غرض اصلی از بحث پیرامون «جایگزینی رحم» در این پژوهش، سخن گفتن درباره یکی از آثار مهم این قرارداد یعنی تبیین نسب کودکان متولدشده از این روش است. جانشینی در بارداری یکی از شیوههای درمان ناباروری است که بهموجب این شیوه تخمک زنان نابارور با اسپرم شوهران آنان در محیط آزمایشگاه لقاح یافته و جنین حاصله بهمنظور رشد و پرورش به رحم زن دیگری منتقل میشود که از این زن تعبیر به مادر جانشین میشود. یکی از مهمترین مساﺋلی که در اینجا مطرح میشود این است که کودک متولدشده از قرارداد رحم جایگزین منتسب به کدام مادر میباشد؟ دراینزمینه دیدگاههای مختلفی در ایران و ترکیه مطرح شده است و با وجود سکوت مقننین در این دو کشور و فقدان قانون صریح و مشخص دراینزمینه، با استناد به رویه موجود، میتوان نتیجه گرفت که حقوق ایران کودک را منتسب به مادر ژنتیک (صاحب تخمک) و حقوق ترکیه کودک را منتسب به مادر فیزیولوژیک (نگهداریکننده) میداند.
As society is constantly changing, meaning and conception or the functions of social institutions also has been changed and infertility and reproductive ways has been changed and has taken a new shape simultaneously scientific and technologic advances in different areas. The main purpose of discussion around “womb rental agreement” in this study was to consider one of the important effects of this agreement, i.e. “determining parentage of the children born by this way”. Surrogate agreement in pregnant is an agreement that is agreed between surrogate mother and infertile couples and according it the surrogate mother commit against infertile couple that the embryos from the sperm and egg in her womb reared and deliver the embryos after birth. One of the most important subjects and questions is that the child born from surrogate womb contract is attributed to which mother? Different perspectives are considered in Iran and Turkey in this regard. It seems that in spite of legislators’ silence and lack of legislations in two countries, we can conclude that Iran legal attribute the child to genetic mother (the owner of oocyte) and Turkey legal attribute the so called child to biologic mother (The holder mother).
خلاصه ماشینی:
محمدهاشم صمدي اهري، نسب ناشي از لقاح مصنوعي در حقوق ايران و اسلام (تهران : انتشارات گنج دانش ، ١٣٨٩)، ١٧؛ به نقل از علي علوي قزويني، «آثار تلقيح مصنوعي انسان »، مجله نامه مفيد ٣ (١٣٧٤)، ٢٤.
285 کودک متولدشده از قرارداد اجاره رحم منتسب به کدام مادر ميباشد، مادر ژنتيک (صاحب تخمک ) يا مادر فيزيولوژيک (نگهداريکننده )؟ به منظور پاسخگويي به اين سؤال ، ابتدا معاني و مفاهيم مرتبط با موضوع تبيين شده اند، سپس با مراجعه به نظام هاي حقوقي ايران و ترکيه و همچنين بررسي ديدگاه هاي فقهي به موضوع نسب کودکان حاصل از رحم اجاره اي پرداخته خواهد شد.
اين دسته از فقها در اثبات نظريه خود چنين بيان ميکنند: «اساساً در زمان نزول آيات و صدور روايات مردم به اطلاعات جديد پزشکي که کودک، حاصل لقاح اسپرم و تخمک است ، آگاهي نداشتند و رحم زن را ظرف رشد جنين ميپنداشتند و با وجود اين زن صاحب رحم را مادر ميدانستند، اين نشان ميدهد که مبناي داوري آنها زاييدن بوده است ، يعني زني که کودک را زايمان ميکرد، او را مادر ميدانستند و قانونگذار اسلام نيز اين عرف را تحت شرايطي امضاء کرد.
سيّد روح الله موسوي خميني ، توضيح المسائل (تهران : انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد، ١٣٦٩)، چاپ نهم ، ٥٦١؛ سيّد علي خامنه اي، پزشکي در آئينه اجتهاد (تحقيق خليل علي محمدزاده ) (تهران : انتشارات انصاريان ، ١٣٨٢)، چاپ اول ، ٢٨٢؛ ناصر مکارم شيرازي ، احکام پزشکي (گردآوري ابوالقاسم عيان نژاد) (قم : انتشارات مدرسه امام علي ابن ابي طالب ، ١٣٨٢)، چاپ اول ، ٦١٠.