چکیده:
«واژه قائم»، یکی از پربسامدترین واژگانی است که درروایات مهدوی منعکس شده است. در دوران پس از ائمه یازده گانه، تنها مصداق آن امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشّریف است. جریان احمد اسماعیل بصری در صدد است این واژه را بر این شخص تطبیق دهد. آنان با استناد به برخی از روایات متشابه و غیر متشابه و تاویلگرایی با طرح آموزههایی مانند «قائم اول» و «قائم قبل از ظهور»، بستری را به منظور تعیین احمد اسماعیل به جای امام مهدی ایجاد کرده و حجم عظیمی از روایات اختصاصی امام مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف را در شان وی میدانند.
نوشتار پیش رو با روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس اطلاعات داده محور تنظیم شده است؛ ضمن تبیین واژه قائم، استنادات این جریان را به نقد کشیده است. برداشت این جریان از برخی روایات متشابه، مانند سیزده امام، از اساس با ضروریات مذهب در تضاد آشکار است؛ زیرا شیعه بر اساس منابع روایی به دوازده امام قائل است؛ علاوه بر آنکه صرف وجود برخی روایات، دلیلی بر انطباق آن بر احمد اسماعیل نمیباشد.
The word “Qaem” is one of the most frequent words that is reflected in the Mahdavi narrations. In the period after the eleven Imams, the only example of this word is Imam of the Time (A.S). Ahmad Ismael Basri movement seeks to apply this word on himself. By quoting and referring to some of the similar and dissimilar narrations and hermeneutics and by presenting teachings such as “the first Qaem”,” the Qaem before the Appearance” has paved the ground to appoint Ahmad Islamel instead of Imam Mahdi (A.S). They believe a huge volume of specific narrations about Imam Mahdi (A.S) is for his dignity. The present paper is organized based on a descriptive-analytic method and a data-driven information. While explaining the word “Qaem, we criticized the documents of this movement. This movement’s deduction of similar narrations, such as thirteen Imams, is fundamentally at odds with the necessities of the religion; because, the Shiite believes in twelve Imams according to the narrative sources. Moreover, the mere existence of such narrations does not mean they apply to Ahmad Ismael.
خلاصه ماشینی:
قبل از بررسی استدلال این جریان، وجود ائمه سیزده گانه یا بیشتر از آن با قاعده قطعی شیعه در تضاد آشکار است؛ زیرا در منابع روایی از دوازده امام سخن به میان آمده است و در این زمینه آثار مستقلی، مانند مقتضب الاثر فی نص علی الائمه الاثنی عشر، اثر جوهری بصری (م401) و کفایة الاثر ابن خزاز قمی (مقرن4)؛ با رسالت حصر ائمه در عدد دوازده نگارش یافته است.
علاوه بر آن، با اندکی دقت، روایت مورد استناد این جریان قابل توجیه و اصلاح است؛ زیرا: الف) در حدیث واژه «فعددت» بهکار رفته است و «فا»ی آن برای «تفریع» است؛ یعنی جابر میگوید به یازده نفر امام از فرزندان حضرت زهرا؟عها؟، پدر ایشان را نیز اضافه کردم و در مجموع دوازده امام بودند و مراد از عبارت «ثلاثة منهم» سه تن از اولاد حضرت زهرا؟عها؟ است، نه سه تن از بین ائمه دوازدهگانه (مجلسی، 1404: ج6، ص228).
با مراجعه به روایات این نوع تغلیب دیده میشود؛ مثلاً در روایتی، أبیحمزة از امام سجاد؟ع؟ چنین نقل کرده است: همانا خداوند محمد و على و یازده فرزند او را از نور عظمت خود آفرید و سپس ایشان را بهصورت أشباح در پرتو نور خود به پاداشت.
بنابراین، چون امام مهدی، ششمین از فرزندان امام صادق است، نفر هفتم همان مهدی اول، احمد اسماعیل به عنوان قائم در این روایت معرفی شده است.
A Wise Approach to the Mahdism, in the Words of the Supreme Leader of Islamic Revolution Mostafa Sadeghi Kashani The discussion on Mahdi and Imam of the Time (A.