چکیده:
نوشتههای روانکاوانه ی"ژک لکان"، امکان فرضیه سازی درباره ی ناخودآگاه اجتماعی و سیاسی را که در متون ادبی جلوه گر می شوند، دراختیار منتقدان قرار می دهد. لکان، با بازنویسی فرآیند ادیپی"فروید" به کمک اصطلاحات زبانی، سه مرحله را در رشد روانی سوژه، دخیل می داند: مرحله ی اوّل، تحت عنوان"امر واقع"با خصیصه ی تمامیت، یک-پارچگی و فراسوی دسترسی، از زبان بی نیاز است. "امر خیال" با توهّم تمامیّت و انسجام (سوء شناخت) در مرحله ی دوم قرار دارد. مرحله ی سوم با شکل گیری قانون و تمدّن توسّط پدر، کودک را وارد نظام از پیش ساخته ی "قلمرو نظم نمادین" متشکل از دال ها می کند. نظامی گنجه ای درعالم خیالی داستان های خود، ماجراهایی را از زنان فرمانروا در"خسرو و شیرین" و "هفت پیکر"می آفریند که می تواند در تقسیم بندی روند رشد روانی سوژه، مورد توجّه قرار گیرد. در این مقاله، نگارندگان می کوشند تا با استفاده از مباحث لکانی، دو داستان را در مورد زنان فرمانروا از خمسه ی نظامی به عنوان نمونه ای از اندیشه ی اجتماعی وی، با آرای لکان، مورد بررسی و تطبیق قرار دهند.
خلاصه ماشینی:
(سخنور و ديگران،١٣٨٨ : ١١٦) اين امر به مثابه ي ساحتي ناشناخته و دست نيافتني، مرحله اي است که در آن وحدت کامل وجود دارد و از آن جا که هيچ مفهومي از فقدان يا کمبود در آن راه ندارد، زبان نيز در آن وجود ندارد؛ چرا که زبان، زاييده ي کمبود است (آلدوسِر٦٠:٢٠٠٣،٩) امر واقع (حيطه ي غير قابل شناخت از زندگي)آن چيزي است که خارج از چهارچوب زبان و قفس تداعي ها ديده مي شود و تن به نمادين شدن نمي دهد؛ به بياني ديگر، يکي از راه هاي تشخيص آن، اين است که ببينيم چه وقت يک چيز 8.
(آلدوسر٢٠٠٣،٣: ٢؛ رُز٢٠٠٣،٤: ١٠) به عبارتي ديگر، کودک در طي طي مرحله ي آينه اي، خود را در هيأتي پايدار و منسجم درک مي کند و از آن جا که اين فرآيند از رهگذر تصويري که نه تنها با او همانند نيست ، بلکه نسبت به او بيگانه و متفاوت است ، انجام مي گيرد، تصوّر کودک از خود، براساس نوعي سوء شناسايي، پي ريزي مي شود.
( مخبر،١٣٨٤ : ٢٢٩) دراين مرحله ، ميل به زنا با محارم، به واسطه ي ترس از اختگي که پدر موجد آن است ، به ناخودآگاه رانده مي شود و کودک با گام نهادن به عرصه ي تمايزها و ساحت ويژه ي متشکل از دال هاي بدون مدلول، هويت خود را مديون ديگري ،يعني جامعه ، قانون و افراد ديگر مي يابد و اصولاً براي تکوين جامعه ي انساني، کودک بايد از طبيعت ، به قلمرو فرهنگ وارد شود.
اين شهر با خصيصه هاي منحصر به فرد خود، بازتاب امر واقع لکان است که براي سوژه، همواره ،فراسوي دسترسي قرار دارد.