چکیده:
در اندیشهی فخر رازی، از یک طرف مسألهی علیت و تأثیر و تأثّر موجودات بر یکدیگر مطرح است و از طرف دیگر، قول به توحید افعالی و عمومیت علیت و فاعلیت خداوند برای همهی افعال و معلولها و بلکه انحصار علیت و فاعلیت به خداوند مطرح میشود. برخی معتقدند میان این دو قول ناسازگاری وجود دارد. مقالهی حاضر با هدف ارائهی تبیینی روشنتر از این مسأله، کوشیده تا با روش تحلیلی، این مسأله را در اندیشهی فخر رازی بررسی کند. نتیجهی پژوهش این بوده است که توحید افعالی با اصل علیت و فروع آن ناسازگار نیست، بلکه اصل علیت و فروع آن از مبانی فلسفی مهم توحید افعالی بوده و موجب تبیین بهتر آن میشود. بااینحال، در اندیشهی فخر رازی، قول به توحید افعالی و قبول اصل علیت و برخی فروع آن، بیانگر ناسازگاری درونی در نظام معرفتی وی است. البته شاید بتوان میان فخر رازی فیلسوف و فخر رازی متکلم فرق نهاد و قول به اصل علیت را دیدگاه فیلسوفانهی وی و قول به توحید افعالی را دیدگاه متکلمانهی وی دانست؛ هرچند در آثار وی غلبه با رویکرد کلامی است تا فلسفی.
In Fakhr Razi’s thinking, on the one hand, the causality argument and the mutual effects of the creatures on one another are discussed. On the other hand, the arguments of unity of actions and the general nature of God's causality and agency over all actions and causes, and the monopoly of God’s causality and agency have been raised. Some believe there is a conflict between these two statements. The present article aims at providing a clearer explanation and makes an attempt to investigate this issue with an analytical method within the framework of Fakhr Razi’s perspective. The analysis shows that although the unity of actions, the principle of causality and its derivatives are not incompatible, the principle of causality and its derivatives originate from the philosophical foundations of the Unity of Divine Acts and provide a better explanation for the issue. But the view of unity of divine actions and the acceptance of the principle of causality and some of its derivatives in Fakhr Razi's thought reflects an internal inconsistency in his epistemic system. It is possible, however, to distinguish between the philosopher Fakhri Razi and the theologian Fakhri Razi. His argument of the principle of causality may be considered philosophical while his argument of the unity of divine acts falls within his theological perspective. Nevertheless, his theological views dominate philosophical ones in his works.
خلاصه ماشینی:
سؤال اساسی این است که آیا قبول اصل علیت و انتساب افعال و آثار به علل و اسباب دور و نزدیک آنها، با قول به توحید افعالی به معنای «لا مؤثر فی الوجود الا الله» و انتساب همهی افعال و آثار به خداوند، سازگار است یا ناسازگار؟؛ اگر سازگار است، چگونه میتوان میان آن دو جمع کرد؟ و اگر ناسازگار است، کدامیک را باید پذیرفت و کدام را وانهاد؟ کتابها و مقالههای گوناگونی دربارهی دیدگاه فخر رازی درخصوص اصل علیت و برخی فروع آن، بهویژه اصل سنخیت و قاعدهی الواحد، و نیز مسألهی جبر و اختیار، قضا و قدر و کسب نوشته شده است و در آنها دیدگاه وی نقد شده یا با نظر دیگران مقایسه شده است، اما هیچیک به مسألهی رابطهی علیت و توحید افعالی از دیدگاه فخر رازی نپرداختهاند؛ دادبه در کتابی با عنوان فخر رازی که به بیان زندگینامه، آثار و اندیشههای فخر رازی پرداخته، در ضمن بیان افعال انسان، کمتر از سه صفحه را به مسألهی جبر و اختیار اختصاص داده (۸، صص: ۱۲۵-۱۲۷) و نهتنها به ارتباط این مسأله با علیت نپرداخته است، بلکه در این کتاب، به خود اصل علیت نیز توجه نکرده است.
فخر رازی برای استناد بیواسطهی همهی افعال و معلولها به خداوند، قاعدهی معروف الواحد را انکار کرده و صدور معلولهای کثیر از علت واحد، اعم از بسیط و مرکب را جایز دانسته است، درحالیکه این قول، با بیان سوم توحید افعالی در اندیشهی فخر رازی ناسازگار است که در آن به فاعلیت باواسطهی خداوند، که خود مستلزم قبول فاعلیت واسطه است، قائل شده است؛ ۸.