چکیده:
استعاره در بلاغت فارسی، صرف نظر از ابهام ذاتیاش، به سبب آمیزشی که با بلاغت اسلامی ـ عربی یافته و در پی آن سرریزگاه انواع مباحث کلامی و دستوری نامتجانس شده، قرنهاست که دچار پیچیدگی گشته تا بدانجا که با همة اهتمامی که ادبای بلاغت در این مدتِ مدید کردهاند و اشارات راهگشا و البته عمدتاً محافظهکارانهای که در مطاوی مطالب خود آوردهاند، هنوز بخشهایی از مباحثش دچار مشکلات ریشهای و دست کم برخی ابهامات ساختاری است. این وضع با بابشدن موضوعات بلاغت غربی، سختتر شده، چنانکه موجب پریشانی و تداخل و تزاحم مسائل بیشتر گشته است. در این تحقیق، جسورانه سعی بلیغ نمودهایم تا بیهرگونه ادعای جامعنگرانهای و با نگاهی صرفاً ادبی استعاره را بعنوان یکی از متفرّعات مجاز بررسی کنیم و در این راه با اتّکا به یکی از مبانی نظری نظریة فرمالیستی که از نظر ما قابل اعتمادترین و فایدهمندترین روش برای کشف ادبیّت کلام است، استفاده بسیار نمودیم. غرض اصلی ما در تحقیق آن است که انواع حقیقی استعاره را بشناسیم و بشناسانیم تا مخاطب متن ادبی پارسی به واسطة آن با کمترین پریشانی و سرگشتگیای، بتواند از عهدة تحلیل سادۀ بلاغی استعارات در حد امکان به سلامت بیرون آید . به بیان سادهتر، در این مقاله، پس از ذکر تشویشهای مفهومی و ساختاری در باب استعاره و اقسامش در منابع درسی، در گام نخست بی آنکه وارد مباحث فلسفی و ژرفساخت فکری و تخییلی متن شویم، بر آن بخشی که زبان از صورت حقیقی خود خارج شده و وجه مجازی یافته، تمرکز کردهایم و سپس به تحلیل ماهوی آن از منظر استعاری و غیر استعاری بودن و یا به عبارتی، تخییلِ تصویری و ادراکی پرداختهایم و در ضمنِ آن، زواید و نیز نقایص آنها را بیان کرده، پیشنهادهای خود را در این راستا عرضه کردهایم.
In this research, we have boldly attempted to examine in a holistic and purely literary way the metaphorical claim as one of the permissible variants, thereby relying on one of the theoretical foundations of the formalist theory which we consider to be the most reliable and useful method. Literature is the word, we used it a lot. The main purpose of our research is to identify and identify the true types of metaphors so that the target audience of Persian literary texts will be able to come out with the least rhetorical analysis of metaphors as safely as possible. Simply put, in this article, after addressing conceptual and structural concerns about metaphor and its variations in textbooks, we first begin without going into philosophical discussions and deep intellectual and imaginative texts, on the part where language is out of its true form. We have concentrated and virtualized, then analyzed the material from a metaphorical and non-metaphorical point of view, or a visual and perceptual imagination, and also expressed their advantages and disadvantages, and made suggestions in this regard. We have released.
خلاصه ماشینی:
اين تعريف تا قرن هشتم در کتاب هاي بلاغي فارسي ديده ميشود و سـپس گويـا بـراي اولين بار تاج الحلاوي (قرن هشتم )، مؤلف دقـايق الشـعر، ذيـل اسـتعاره دو تعريـف ارائـه ميدهد که يکي، منطبق بر تعريفـي اسـت کـه در کتـب بلاغـي علمـاي پـس از عبـدالقاهر جرجاني ديده ميشود: استعارت ـ يکي آنست که شاعر اطلاق اسمي کند به چيزي که مشابه آن اسـم باشـد در صفت مشترک، چنانک مرد شجاع را اسد گويند و مرد نادان را حمـار بـا آنـک ايـن دو اسم موضوع از براي دو حيوان معين است اما بسبب شجاعت و بلادت ، مـرد شـجاع و بليد را باستعارت اسد و حمار گويند (تاج الحلاوي،بيتا: ٤٧).
(137 البته بايد همين جا ذکر کرد که اولين کتاب تصحيح شـدٔە موجـود بـه زبـان فارسـي کـه تعاريف استعاره را به تفصيل از کتاب هاي عربي پس از عبدالقاهر آورده است ، همـين کتـاب انوار البلاغه است ؛ اما بنا به مطالب بعضي آثار که هنوز در کسـوت چـاپ نيامـده انـد، ماننـد بلاغت قندزي (قرن نهم هجري) و رساله در حقيقت و مجاز از عصام الدين اسـفرايني (قـرن دهم هجري) و همچنين بدايع الصنايع اثر محمدکريم بن فصيح الـدين دشـت بياضـي (قـرن دهم هجري) ميتوان دانست که اين مباحث قبل از اين هم در کتب فارسي طرح شده بـوده است .