چکیده:
دوگانهباوری در یزدانشناسی مَزِدِیَسْنا مفهومی بنیادین است که از لحاظ فلسفی حائز اهمیت میباشد. دوگانهباوری در گاتهای زرتشت با پیکار میان سپندمینو و انگرهمینو آغاز میشود و سپس در خلال اوستای پَسین، بهصورت تقابل میان اهورامزدا و اهریمن سازمان مییابد. در متون پهلوی، دوگانهباوری با هستیشناسی پیوند میخورد و جهانبینی دو بُنگرای زرتشت در قالب آفرینش و تکوین جهان هستی بر اساس پیکار میان اورمزد و اهریمن شکل میگیرد؛ این پیکار طی چهار دوره ادامه مییابد و سرانجام با پیروزی اورمزد و شکست اهریمن پایان میپذیرد. در این پژوهش، نخست بر اساس گزارشهای سُنتی از آفرینش، مبانی دوگانۀ هستیشناسیِ متون پهلوی بررسی شد؛ سپس با استفاده از روش تحلیلیـ استنتاجی، آموزههای تربیتی موجود در این هستیشناسی استخراج شد. پرورش هوش هستینگر (معنوی)، خردگرایی و نیکورزی، پرورش توانایی داوری اخلاقی بر اساس دیالکتیک موجود در هستی، یگانگی انسان با جهان هستی و پاسداشت طبیعت و پدیدههای طبیعی از جمله آموزههای تربیتی برگرفته از هستیشناسی متون پهلوی هستند.
خلاصه ماشینی:
براي نمونه در کتاب هاي آفرينش در اديان (ميرفخرايي، ١٣٦٦) و تاريخ اساطيري ايـران (آموزگـار، ١٣٨٩) و نيـز در مقـالاتي ماننـد باورهاي عاميانه و جهان نگري ايرانيان (يارشاطر، ١٣٦٨) و مينو و گيتي و مراتـب وجـود در فلسفه اشراق (لاجوردي، ١٣٨٣) چگونگي آفرينش هستي در دين زرتشت ، مراحـل و مراتب آن بررسي شده اما مباني اين هستيشناسي به روشني تحليل و واکاوي نشده است .
در فصل ١٣٨ کتاب سوم دينکرد به روشني از اين دو بن به عنوان مبناي آفرينش جهان کـه 1 به صورت پيشيني خاستگاه همۀ هستندگان نيک و بد ميباشند ياد شده اسـت ؛ همچنـين در متن پهلوي اندرز پوريوتکيشان نيز به دو بني بودن هستي اذعان شده است : «و نيز بـه اين بيگمان بودن که بن آغاز دو است يکي آفريننده و يکي نابودکننده .
بنابراين نظام هستيشناسي برگرفته از متون پهلوي، نظامي دوگانه باور و ماهيتا ارزش گذار است ؛ زيرا ديالکتيک اورمزد و اهريمن ، نيک و بد، خير و شر، مينو و گيتي در ذات آن وجود دارد؛ افزون بر اين هستيشناسـي، متـون پهلـوي داراي سـاختاري ادواري است ؛ يعني به صورت متناوب جهان هستي مراحلي از روشنايي و خير اهورايي، تـاريکي و پليدي اهريمني را طي ميکند و ديالکتيک خير و شر در همۀ مراحل آن ادامه مييابد تا اينکه سرانجام در مرحلۀ فرشگرد با پيروزي اورمزد بر اهريمن به پايان مي رسد، از همـين روي ميتوان هستيشناسي متون پهلوي را غايت نگر و فرجام شناسانه تلقي کرد.
اين مهم انديشه اي متداول در ابديات پهلوي اسـت آنطـور کـه در فصـل ٤١٦ کتـاب سـوم دينکرد، دربارة آفرينش مينوي آفريدگان از مينو به گيتي و نيز جايگاه گيتـي در آفـرينش اورمـزد سخن به ميان آمده است (٦٨-٦٦ :١٩٧١ ,Shaked)؛ همچنين فصل ١٢٣ دينکرد سوم نيز بـه ايـن مسئله اذعان دارد (فضيلت ، ١٣٨٤: ٣١).