چکیده:
یکی از عمدهترین گونههای ادب فارسی، اشعار تعلیمی هستند؛ این اشعار بر پایۀ اخلاق و پند و موعظه بهصورت غیرمستقیم در گونههای دیگر ادبی بهمانند منظومههای غنایی یافت میشوند. منظومۀ ازهر و مزهر در سدۀ هفتم، یکی از آثاری است که سرشار از آموزههایی با مضمونهای گوناگون تعلیمی است. سعدالدین نزاری قهستانی در این منظومه، مفاهیم مختلف تعلیمیاخلاقی را به شیوههای گوناگون بیان کرده است و از شگردهایی مانند تذکر، تبشیر، انذار و عبرت و استدلال و مفاخره بهره جسته است تا بهتر بتواند در جهت اقناع مخاطب بکوشد. هدف این پژوهش آن است که چرایی بازتاب مضامین تعلیمی را در این منظومه بررسی و مشخص کند شاعر در اقناع مخاطب بیشتر از چه راههایی استفاده کرده و کدامیک از مفاهیم اخلاقی را با چه شگردی برای خوانندۀ خود تبیین کرده است.
خلاصه ماشینی:
نکـويي کـن تـو بـا بـدکرده از پـيش خجــل مانــد ز بــدکرداري خــويش کــرم کــن کــه گــر افتــد مبتلايــي تــو هــم خــالي نباشــي از خطــايي بـــه بخشـــايش کســـي اميـــد دارد کـــه بـــر افتادگـــان بخشـــايش آرد (همان : ٤٦٧) ـ مدارا از آموزه هاي ديگر اخلاقي است که شاعر بر آن است مخاطب را بـه آن ترغيـب کند و اعتدال را بهترين شيوة رسيدن به هدف همراه با مدارا ميداند.
حديث راست گفـت آن مـرد مسـکين ســبک ســر را بريدنــدش بــه ســکين خورد نان راست گـوي امـا بـه زنـدان مثـــل باشـــد ميـــان هوشـــمندان (همان : ٢٧١) ـ يکي ديگر از مشخصه هاي تبشير مخاطب در منظومۀ غنايي نزاري، پرداختن به قضـا و قدر و تسليم و رضا در برابر آن است ؛ گويي شاعر هم خود اين مسئله را پذيرفتـه اسـت و هم به گونه اي براي مخاطب وانمود ميکند که وقتي تدبيري براي قضا در نهـاد بشـر وجـود ندارد، ميبايست رضا به قضا سپرد (در اين باره نک : همان : ٩٥، ٢٦٥، ٤٨٠ و ٥٠٥).
چنانــک آمــد ببايــد ســاخت بــا دور دوکاسه ميرود هم عـدل و هـم جـور اگر عدل است بـا کـس داوري نيسـت تفـاوت ز اهـرمن تـا بـر پـري نيسـت وگر جور است درکـش کـام و ناکـام که بيـرون شـو همـين داري سـرانجام (همان : ١٥٦) شاعر منظومۀ ازهر و مزهر باور دارد که قضاي يزدان جاري ميشود و ديگـران و خـود را بر آن بشارت ميدهد و گويا با ديدي مثبت به قضا مينگرد؛ زيرا از داستان يوسف پيامبر مثلي ميآورد که ابتدا قضا بر زندان او بود، سـپس بـه پادشـاهي وي منجـر شـد.