چکیده:
نقطه اشتراک برنامهریزی شهری و عدالت اجتماعی در شهر، عدالت توزیعی است. اساس توزیع عادلانه خدمات شهری نیز توجه به دو معیار قابلیت دستیابی و چگونگی پراکنش فضایی خدمات میباشد. هدف این پژوهش تحلیل تعادل فضایی دسترسی به خدمات شهری در شهر اقلید میباشد. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی میباشد. دادههای مورد نیاز با روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه گردآوری شد. جامعه آماری، شهروندان 15 محله شهر اقلید میباشند. حجم نمونه نیز با استفاده از فرمول کوکران، برابر با 381 خانوار تعیین گردید. برای تحلیل دادهها از آزمون t تک نمونهای، آزمون فریدمن، ضریب همبستگی اسپیرمن، و تکنیک VIKOR و AHP استفاده شد. نتایج نشان داد که دسترسی به خدمات در سطح محلات بر اساس آزمون t تک نمونهای دارای تفاوت معناداری است. بر حسب تکنیک ویکور، محله حسینآباد با مقدار 0004/ 0 بیشترین دسترسی به خدمات شهری و محله زینبیه با مقدار 971/ 0 کمترین دسترسی را داشته است. بر حسب ضریب همبستگی اسپیرمن نیز در شهر اقلید، مابین دسترسی فضایی به خدمات و کیفیت زندگی در سطح 99 درصد اطمینان، رابطة معنادار و مستقیمی وجود دارد. اما بر اساس همین ضریب مشخص گردید که در شهر اقلید بین دسترسی به خدمات و جمعیت رابطة معناداری وجود ندارد. بر حسب نتایج آزمون فریدمن نیز محله الیاسان با مقدار 96/ 11 دارای بالاترین سطح کیفیت زندگی میباشد. در مجموع نتایج بیانگر عدم تحقق تعادل فضایی در دسترسی به خدمات شهری در شهر اقلید میباشد.
The point of shared urban planning and social justice in the city is distributive justice. Considering the two criteria, the accessibility and spatial distribution of services is the basis for the fair distribution of urban services. Therefore, the aim of this study is to analyze the spatial equilibrium of access to urban services in Eghlid. The research method is descriptive-analytic. Data were gathered using a survey method and a questionnaire. Citizens of neighborhoods in Euclid are the statistical population of the research. The sample size was determined using the Cochran formula 381. For data analysis, one sample T test, Friedman test, Spearman correlation coefficient, and VIKOR and AHP technique were used. The results of the study showed that access to services in Eghlid based on single sample t test has a significant difference. According to the Vikor technique, the Husseinabad neighborhood has the most access to urban services. According to Spearman's correlation coefficient, there is a significant and direct relationship between access to services and quality of life. However, based on this coefficient, there is no significant relationship between access to services and the population in Eghlid. According to the results of the Friedman test, the Elyassan neighborhood has the highest level of quality of life. In sum, the results indicate that the spatial equilibrium in access to urban services in Eghlid is not realized.
خلاصه ماشینی:
بنابراین با توجه به اهمیت این موضوع ، پژوهش حاضر با هدف تحلیل تعادل فضایی در دسترسی به خدمات شهری در شهر اقلید بر حسب محلات ١٥ گانه (از دید شهروندان ) شکل گرفته است .
مارتینز (٢٠٠٩) در پژوهش خود با عنوان کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و شاخص های آن برای نمایش ناعدالتیهای شهری در روزاریوی آرژانتین با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی به بررسی نابرابریهای فضایی درون شهری پرداخته و این نابرابریها را با دیگر نابرابریهای مشابه مثل محرومیت اجتماعی، درآمدی و جنسیتی مقایسه کرده است ؛ سپس دو موضوع سنجش کیفیت زندگی در محیط فیزیکی و محیط اجتماعی- اقتصادی و توزیع فرصت ها و دسترسی به زیرساخت های فیزیکی، زیرساخت های اجتماعی و زیرساخت های مجازی را در نمونه موردی خود تحلیل و مناطق برخوردار و محروم را شناسایی کرده است .
بر این اساس ، با توجه به چارچوب های علمی موجود و پیشینۀ تحقیق ، سوال های تحقیق به شرح زیر ارائه گردید: - وضعیت و رتبه بندی میزان دسترسی به خدمات عمومی شهری در محلات ١٥ گانه شهر اقلید چگونه است ؟ - آیا تفاوت معناداری در میزان دسترسی به خدمات عمومی شهری بین محلات ١٥ گانه شهر اقلید وجود دارد؟ - آیا بین میزان دسترسی به خدمات و عوامل پراکنش جمعیت و کیفیت زندگی در شهر اقلید رابطه ای وجود دارد؟ مبانی و چارچوب نظری پژوهش مقوله عدالت فضایی موضوعی کلیدی و پراهمیت در پارادایم توسعه پایدار میباشد.