چکیده:
طی سالهای متمادی، ایران شاهد ورود مهاجرانی از همسایگان شرقی و غربی خود بوده است که به دلایل گوناگون به ازدواج با دختران ایرانی اقدام کردهاند؛ درحالیکه زنان ایرانی ازدواجکرده با اتباع خارجی وضعیت حقوقی و قانونی مشخصی ندارند. از طرفی با وجود سیاست بازگشت پناهندگان در صورت همراهی شوهرانشان در رفتن به مقصد آنها یا با ماندن در ایران و ترک از طرف شوهرانشان درگیر آسیبهای روحی و روانی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میشوند و طرد و محرومیت را تجربه میکنند. نوشتار حاضر به این مسئله در فضای مفهومی طرد اجتماعی و به روش مصاحبة عمیق با 35 زن ایرانی ازدواجکرده با تبعة عراقی و 21 زن ایرانی 23 تا 66 ساله مزدوج با تبعة افغان شهرستان نیشابور پرداخته است. براساس مصاحبههای انجامشده، آگاهینداشتن از عواقب ازدواج با اتباع بیگانه و فقر و محرومیت از مهمترین دلایل ازدواج دختران ایرانی برای ازدواج با اتباع افغان و عراقی است. طرد و محرومیت این زنان از قبل ازدواج در خانة پدری و پس از ازدواج در زندگی مشترک، آنها را از زندگی اجتماعی به حاشیه رانده است. روایت این زنان از زندگی خود نشان میدهد که اگرچه مطرودیت دوران کودکی و احساس حقارت و داغخوردگی ناشی از ازدواج با بیگانه در هر دو گروه زیاد است، این میزان در زنان ازدواجکرده با اتباع افغان بهمراتب بیش از گروه دیگر است.
This study was conducted in qualitative method and a sociological analysis of narrative works of Iranian women married to Iraqi and Afghan citizens to their marriage and exclusion from the offer. Undoubtedly, many of these marriages had brought negative consequences in the family and community The findings of this research are based on qualitative interviews with 56 women married to Afghan and Iraqi citizens in the city of Nishabur achieved. And trying to understand the mental image of the groups of women about the causes of the current problems affecting marriage and understand it. During interviews conducted on the exclusion of this group of women during different periods of their lives were concepts that are 7 major themes; marriage reasons this group of women, bitter experience after marriage, humiliating experience of life and marry foreign nationals, feelings of inequality in various aspects of life experience additional frustration, lack of civil rights and feel neglected by the authorities of the country can be addressed. Finally, all of these concepts in a central concept of "exclusion and deprivation trap" occurs. The authors have no intention to generalize the findings to the macro level.However, quantitative and qualitative research findings correspond with many different sociology views
خلاصه ماشینی:
درک و تصور زنان از ازدواج با همسراني که مشکلات و نارساييهاي فراواني در زندگي دارند و ازدواج با آن ها بر محروميت نوعي ايشان ميافزايد، نيازمند شناخت درک و تصور آن ها از زندگي زناشويي و پيامدهاي آن است ؛ بنابراين هدف کلي اين پژوهش تحليل درک و تصور زنان ايراني ازدواج کرده با اتباع افغان و عراقي از ازدواج خود است که اهداف جزئي زير را شامل ميشود: - شناخت معنا، دلايل ، انگيزه ها و تصور از ازدواج از منظر اين گروه از زنان - شناخت درک و تصور زنان از برخورد همکاران و جامعه با ازدواج آن ها براساس تجربۀ آن ها - شناخت مشکلات خانوادگي و حقوقي و انتظارات پس از ازدواج بنا به روايت آن ها فضاي مفهومي طرد اجتماعي ١ مفهومي چندبعدي است که جنبه هاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي را پوشش ميدهد (غفاري و تاج الدين ، ١٣٨٤: ٣٨).
براساس مصاحبه هاي انجام شده ، محروميت مضاعف و کنوني اين گروه از زنان با مقوله هايي مانند ترک خانواده از سوي همسر، رهايي در مشکلات توسط همسر و سخت بودن سرپرستي فرزندان ، تباه شدن زندگي فرزندان ، تباه شدن زندگي خود، فقر و محروميت مضاعف ، کارکردن با وجود ناتواني و بيماري و داشتن فرزند در کشور غريب (عراق و افغانستان ) تعريف شده است ، مواردي نيز به ترک همسر و فرار از خانه اشاره کرده اند: «پونزده ساله که شوهرم رو نديدم ، حتي از بچه هاشم خبري نگرفت » (زن ٣٨ ساله ، همسر تبعۀ عراقي).