چکیده:
اندیشة سیاسی از جمله موضوعات مطرح در ادب فارسی است که از دیرباز در شعر فارسی تجلی و نمود و بروز داشته است. جلوههای گوناگون تفکّر انتقادی _ سیاسی بهخصوص در داستانهای باستانی و بخشهای اسطورهای، حماسی و تاریخی شاهنامه پیوند اندامواری با معمّای شخصیت شاعر دارد. این مقاله درصدد آن است تا با روش نمونهگیری تصادفی، اندیشة انتقادی حاکم در دورة باستان و رفتار حاکمان را در نمایش قدرت، سلطه و نابرابری اجتماعی بررسی نماید. تنوع محتوای سیاسی و درونمایههای انتقادی این حماسة بزرگ از حیث رفتارهای صاحبان قدرت و حاکمان با زیردستان و روشهای بیدادگری آنان با عالمان، وزیران، موبدان، رقیبان، رعایا و حتی دشمنان که به شکلهای مختلف نمود یافته؛ بیانگر گفتمان سیاسی حاکم در دورة باستان است و بهعنوان سند تاریخی وسیلهای برای شناخت اوضاع و احوال اجتماعی برای نسلهای همزمان و پس از خود است. ضمن آنکه فردوسی بخش عمدهای از شاهنامة خود را صرف حماسه نموده؛ ولی این بررسی نشان میدهد بهرغم داعیههای دادگری و عدالت، زیادهخواهی، تعدی و ظلم، انتقامجویی، تطمیع و تهدید، انحصارگرایی، کشتن صاحبان خرد، دروغ و دهها روش نکوهیدة دیگر، تفکر غالب در دورة باستان بوده است.
خلاصه ماشینی:
تنوع محتواي سياسي و درون مايه هاي انتقادي اين حماسۀ بزرگ از حيث رفتارهاي صاحبان قدرت و حاکمان با زيردستان و روش هاي بيدادگري آنان با عالمان ، وزيران ، موبدان ، رقيبان ، رعايا و حتي دشمنان که به شکل هاي مختلف نمود يافته ؛ بيان گر گفتمان سياسي حاکم در دورة باستان است و به عنوان سند تاريخي وسيله اي براي شناخت اوضاع و احوال اجتماعي براي نسل هاي هم زمان و پس از خود است .
در همان حال که ما با خواندن شاهنامه تاريخ باستان ، اسطوره و حماسه را درمييابيم ؛ در عين حال به گفتمان انتقادي و انديشه هاي سياسي حاکم بر زمان ، آگاهي يافته و از داد و بيدادها و عدالت و ظلم پادشاهان قديم آگاه ميشويم .
بحث و بررسي «تمدن ايران از ازمنۀ باستان يعني دورة ايلامي و مادي و آن گاه هخامنشي و دوران بعد اشکانيان و ساسانيان و حتي بعد از اسلام به لحاظ سياسي، داراي حکومت مونارشي يا سلطنتي بوده است » (پهنادايان ، ١٣٨٦: ٢٣٥) در دوره هاي مختلف باستان به علت خوي قدرت گرايانه و استبداد، همواره ظلم و بيداد در همۀ ارکان نظام سياسي رايج و جزو خوي حاکمان و صاحبان قدرت بوده است .
از مطالعه و تحليل تفکر حاکمان در شاهنامه و بررسي حماسۀ سياسي فردوسي، درمييابيم که در دورة باستان جدال زيادي بين راستي و ناراستي و داد و بيداد وجود داشته و در خصوص تمجيد از پادشاهان دادگر و بيزاري و برائت از شاهان آزمند و بيدادگر، به شکل هاي مختلف عکس العمل نشان داده شده است .