خلاصه ماشینی:
نمونه هايي از آن مقوله ها و گزاره ها از اين قرار است: ـ آيا مي توان قانونگذاري براي جامعه را به نمايندگان مردم سپرد؟آيا اين با موضوع قانونگذاري خداوند ناسازگاري دارد؟ ـ آيا مشروطه و مجلس شورا با مشروعه و دين خواهي ناسازگار است؟ ـ آيا آن چه به عنوان (حقوق بشر) در دنياي جديد مبناي برنامه ريزيها قرار گرفته است, با پاره اي از آموزه هاي ديني نا هماهنگ نيست؟ ـ آيا ميان دستاوردهاي دانشهاي جديد و درونمايه و متون ديني, مي توان هماهنگي برقرار كرد, و چگونه مي توان بر موردهايي كه به ظاهر ناسازگارند, چيره شد؟ ـ آيا مي توان در زندگي فردي و اجتماعي بين مديريت ديني و مديريت علمي جمع كرد؟ ـ آيا مي توان يك نظام اقتصادي علمي و ديني, همراه هم و درآميخته, طراحي و اجرا كرد؟ ـ آيا بايد و نبايدها و احكام فقهي موجود, مي تواند پاسخ گوي پيچيدگيهاي مسائل انساني امروز باشد؟ ـ آيا مي توان بر مبناي نيازها و اقتضاهاي دنياي جديد, حقوق بيش تري به زنان ويژه ساخت و آنان را در عرصه هاي گوناگون اجتماعي, برابر و همدوش مردان قرار داد؟ ـ آيا مي توان آزادي بيان و عقيده را با پاره اي از آموزه هاي ديني و فقهي, چون احكام مربوط به ارتداد و نشر عقايد باطل جمع كرد؟ ـ آيا مي توان هم انسان گرا بود و هم خداگرا؟ ـ آيا مي توان به مقتضاي عقل خود بنيادِ دنياي مدرن, دين را عقلاني كرد؟ ـ آيا مي توان هم ديندار بود و هم سكولار؟ و… اگر به ديده دقيق و ژرف به نمونه هاي گفته شده, نگريسته شود, مي توان بر اين داوري مهر تأييد نهاد كه مسأله (سنت و تجدد) همان كلان مسأله اي است كه بيش از يك قرن است سرنوشت تاريخي ما, بر اساس آن نوشته شده و گوناگون ديدگاه ها و رويكردها نسبت به آن سبب پيدايش دگرگوني هايي در اين سرنوشت گرديده است.