چکیده:
از مهمترین حوزههای زبانشناسی، «معنیشناسی» است که از جمله موضوعات مهم آن، مسئلۀ حوزۀ معنایی و واژگانی است. در میان اندیشمندان بزرگ این حوزه، رابین لیکاف، بهتفصیل دربارۀ ماهیت حوزۀ معنایی و واژگانی و چگونگی استفاده از آن برای خلق یا تحلیل آثار ادبی و غیرادبی هم صحبت کرده است. نظریۀ معنیشناسی لیکاف، از ظرفیتی برخوردار است که میتوان از آن، در تصحیح متون نیز کمک گرفت؛ از همین رو، در این مقاله، پس از تبیین نظریۀ لیکاف، با استفاده از نظریۀ وی، به بررسی دو متن مهم عرفانی در ادبیات فارسی یعنی کشف المحجوب هجویری و فیه مافیه پرداخته شده و کیفیت کار مصححان این دو اثر، ارائه شده است. نظریۀ لیکاف در اصل بر محور دو مبحث مهم یعنی «کلان مفاهیم و مفاهیم کوچکترِ مرتبط با آنها و کلانموضوعات و موضوعات کوچکتر وابسته به آنها استوار است. بر مبنای یافتههای این مقاله میتوان گفت که ایراد اصلی مصحح محترم کشف المحجوب، با نظریۀ حوزۀ معناییواژگانی قابل توضیح است. در تصحیح ایشان، نمونههای متعددی وجود دارد که نشان از عدم توجه ایشان، به ارتباط میان کلانمفاهیم و نیمهمفاهیم آنها و کلانموضوعات و موضوعات وابستۀ یک قسمت از متن کتاب است و حتی بارها نیز به «تضاد قصد» دچار شده و برای معنا بخشیدن به محور همنشینی کلمات، ناچار شده کلماتی خارج از کلمات موجود در نسخ خطی متن، به متن اصلی بیفزاید.
خلاصه ماشینی:
در تصـحیح ایشـان ، نمونه های متعددی وجود دارد که نشان از عدم توجـه ایشـان ، بـه ارتبـاط میـان کـلان مفـاهیم و نیمه مفاهیم آن ها و کلان موضوعات و موضوعات وابستۀ یک قسمت از متن کتاب است و حتـی بارها نیز به «تضاد قصد» دچار شده و برای معنا بخشیدن به محور همنشینی کلمات ، ناچار شـده کلماتی خارج از کلمات موجود در نسخ خطی متن ، به متن اصلی بیفزاید.
مسئلۀ مهم دیگر، این است که نظریـۀ لیکـاف قطعـاً نظریـه ای ابـداعی و تـازه نیسـت و چنان که پیش از بحـث وی دیـدیم ، افـراد دیگـری بـه موضـوع حـوزٔە معنـایی و واژگـانی پرداخته اند اما ارزش کار لیکاف آنجاست که وی، هـم اصـطلاحات دقیـق تـری بـرای ایـن حوزه ها ابداع کرده و هم اینکه با زبانی به مراتب ساده تر به ارائۀ توضیحات خود پرداخته و مهم ترین ویژگی نظریۀ وی این است که برخلاف زبان شناسـان قبلـی، نظریـۀ خـود را تنهـا معطوف به زبان رسمی یا زبان گفتار نکرده بلکه در ادبیات نیز به این زمینه پرداختـه اسـت .
نتیجه گیری در این مقاله ، بر مبنای یکی از مباحث مهم زبان شناسی، یعنی معنیشناسی، و بر مبنای یکـی از شاخه های معنیشناسی به نام «حوزٔە معنایی و واژگانی»، با توجه به نظریۀ رابین لیکاف و برخی دیگر از زبان شناسان ، به بررسی کیفیت تصحیح دو متن مهم عرفانی در ادبیات فارسی یعنی کشف المحجوب هجویری تصحیح دکتر عابدی و فیه مافیـه تصـحیح دکتـر سـبحانی پرداخته و مشخص شد که هر نوع ادبی با توجه به موضوعاتی که ویژٔە هریک از آن هاست ، دایرٔە واژگانی با معانی کاربردی خاص خود را میطلبد.