چکیده:
از مباحث چالشبرانگیز در دانش منطق، قضیه سالبةالمحمول است. منطقدانان در پذیرش این قضیه به دو گروه تقسیم شدهاند و گروهی که وجود آن را پذیرفتهاند نیز درباره مفادش همنظر نیستند. گویا خونجی نخستین منطقدانی است که از این قضیه یاد کرده و البته بدون توجه به چالشهای احتمالی درباره سالبةالمحمول، وجود آن را مسلّم انگاشته و احکام آن را، مانند دیگر قضایا، تفصیل داده است. پس از خونجی، ابهری سالبةالمحمول را طراحی کرد، ولی استدلالش در اثبات این قضیه با مخالفت خواجه طوسی روبهرو شد. استدلال ابهری و اشکال طوسی پیروانی پیدا کرده و افزون بر آن، استدلال دیگری نیز برای اثبات سالبةالمحمول ذکر شده که برخی دیگر آن را نقد کردهاند. نگاشته حاضر تلاش دارد با تمرکز بر طرح دو مسئله مهم درباره ساختار منطقی و مفاد قضیه سالبةالمحمول و بررسی سخنان گفته شده درباره این دو مسئله، نشان دهد که دلیلی محکم برای اثبات سالبةالمحمول وجود ندارد و اشکالات این قضیه قویتر از ادله اثبات آن هستند.
One of the most challenging topics in logic knowledge, it is phenomenon of proposition in which the predicate is negative (salebahtul-mahmul), so that logicians have been divided into two groups in accepting this proposition and even the group that has accepted the existence of this proposition has not spoken the same about its meaning. It seems that Afzaluddin Khonji is the first logician to mention this proposition and, of course, regardless of the probable challenges of the salebahtul-mahmul, he has made its existence certain and has stated its rules in detail like other propositions. After Khonji, Athir al-Din Abhari designed the salebahtul-mahamul, but his argument for proving this proposition is opposed by Khajeh Tusi. Both Abhari's argument and Tusi's critique have found followers, and In addition, there is another argument for proving the salebahtul-mahmul proposition, which has been criticized by others. This article focuses on two important issues regarding the logical structure and meaning of the salebahtul-mahmul and review the statements made in these two issues, show that there is no solid reason to prove the salebahtul-mahmul and the problems with this proposition are stronger than the proofs.
خلاصه ماشینی:
در صورت مغایرت، آیا صدق سالبهالمحمول نیازمند وجود موضوع است؟ به دیگر سخن، سالبهالمحمول از حیث وجود موضوع، در حکم کدام یک از قضایای موجبه معدوله المحمول و سالبه محصله است؟ برای پاسخ به این دو پرسش و بررسی ساختار منطقی سالبهالمحمول و مفاد آن، سامان منطقی نگاشته حاضر اینگونه است که نخست به پیشینه سالبهالمحمول و دلیل طرح این قضیه در برخی نگاشتهها اشاره میشود، سپس جهت آماده شدن زمینه برای طرح مباحث جدیتر درباره این گزاره، ماهیت منطقی سالبهالمحمول و تعریف منطقدانان از آن بیان میشود.
(طباطبایی، 1384: 251ـ252) دکتر حائری یزدی در تثبیت دیدگاه خود و در پاسخ به نقد علامه طباطبایی میگوید: ایشان قضیه معقوله را که مدلول قضیه ملفوظه است با علم تصدیقی یکی گرفته است، حال آنکه با توجه به سخنان شیخ الرئیس در نجات و در الموجز الکبیر و نیز صدرالدین شیرازی در رساله تصور و تصدیق، باید قضیه را غیر از تصدیق دانست؛ زیرا قضیه منطقی صرفاً یک واحد تصوری است (نسبت تامه حکمیه) که از مجموعه تصوری (موضوع، محمول و نسبت حکمیه) به دست میآید ــ فرق قضیه با اجزای آن در این است که قضیه، تصور تام و اجزای آن تصور ناقص است ــ در حالی که علم تصدیقی، فعل نفس و افزایشی بر قضیه است که تحقق آن نیاز به تحقق پیشین قضیه دارد.
در تأیید سخنان آیتالله جوادی آملی میتوان گفت آگاهی از صدق و کذب قضیه به مقام داوری و ارزشگذاری گزاره مربوط است، نه به مقام پدید آمدن ساختار منطقی گزاره؛ زیرا شرط تحقق قضیه وجود تصور موضوع، تصور محمول، تصور نسبت میان موضوع و محمول و نیز حکم و اذعان نفس به ثبوت یا نفی این نسبت است و آگاهی از صدق و کذب قضیه دخالتی در این جهت ندارد.