چکیده:
چکیده بینش دووجهی/ تفکر دوسویهگی یکی از بنیادیترین بنمایههای اسطورهای است که در ادبیات و روایتهای داستانی بازآفرینی و بازتولید میشود. در آگاهی اسطورهای فاصلهی زمانی و مکانی امور، اشیاء و پدیدار ازبینمیرود، عناصر ناهمگون و متضاد و همهی تمایزات و تقابلها بهگونهای درون فضا- مکان و زمان اسطورهای و مقدس توزیع، مفصلبندی و معنا میشوند. جستار حاضر با تکیه بر بینش دووجهی/ دوتایی به تحلیل و مفصلبندی مفاهیم، پدیدهها و بنمایههای اسطورهای در رمان سنجابماهی عزیز از فریبا دیندار میپردازد. زیرساخت دووجهی در همهی مفاهیم و پدیدههای داستان، درهمتنیده و موازی پیشمیرود. نینا دختر نوجوانی است که با دشواریهای سن بلوغ درگیر است: تجربهی توأمان جهان کودکی و ورود به جهان بزرگسالی، تجربهی مرگ آیینی/ فرایند آیین گذار و تولد دوباره و پیوستگی معنای زندگی خویش با مرگ پدر؛ همهی این دوسویهگیها در لایهلایهی دو زمان خطی(تقویمی و واقعی) و زمان حلقوی (اسطورهای و بیکران) و مکان ملموس زندگی نینا و مکان ماندالاگونهی او پیش میرود. این پژوهش نشان میدهد که چگونه نینا در فرایند نامهنگاری به شخصی ناشناس/ آقای ماهی از تضادها، تناقضها و درگیریهای درونیاش میگذرد و در رسیدن به فردیت و وحدت، هم به بلوغ جسمانی میرسد و هم با پذیرش مرگ پدر، به آرامش و بلوغ روحی و اجتماعی دست مییابد. واژههای کلیدی: آیینگذار، بینش دووجهی، تفکر اسطورهای، رمان نوجوان، سنجابماهی عزیز.
The presence of myth at the center of events and affairs, human’s need to connect with holy endless time and place and the media role of myth for human’s connection to cosmological end and totality results in reproduction, reconstruction, and recreation of thought, vision and mythological motifs. washed away and all heterogeneous and contradictory and all distinctions and conflicts in some way are distributed, articulated, and signified in mythical and holy space-place and time. The present article depending on two-sided/ dual vision deals with analysis and articulation of terms, phenomena, and mythical motifs in Fariba Dindar’s “Dear Squirrelfish” novel. This contradictory and dual living is rooted in Nina’s thought, main character of the story. Nina recognizes and calls herself a ‘squirrelfish’. She has a dual living, like squirrel and fish. This idea moves on, interwoven and parallel, in all the terms and phenomena’s of the story. She is a teenager girl who is involved with difficulties of puberty. The simultaneous experience of childhood world and entering adulthood world, the experience of ritual death/ the process of rites of passage and reborn, and the continuity of meaning of one’s own life with father’s death and all this dualities goes on in all layers of two linear times (calendar and real) and circular time (mythical and endless) and Nina’s tangible living place and her mandala-like space. This research indicates that how Nina by sheltering in her holy place (a lake and a tree called Cherney) and connecting to magical time and eternal present, in the process of letter-writing to an unknown person called Mr. Fish passes her inner conflicts, contradictions, and involvements and in reaching individuality and unity, reaches physical maturity also by accepting father’s death finds serenity and spiritual and social maturity
خلاصه ماشینی:
اين پژوهش موازي با تحليل پديده ها و مفاهيم اساطيري چون : درخت ، آب ، زمان ، مکان ، مرگ آييني، آيين آشناسازي و خويشکاري نام تبيين ميکند که چگونه خط روايي داستان ، چون جهان اساطير در ساحت دووجهي و بر بنياد توأمان دوگانگي پيش ميرود.
حسيني و قدرتي،١٣٩٠: ١١٢؛ قويمي، ١٣٨٨: ٥٢) با توجه به اهميت نام گذاري و نام گزيني در ساحت اساطير و رابطه ي خويشکاري نام در شناخت شخصيت داستان و به ويژه به دليل هم سويه گي نام شخصيت اصلي داستان با جهت گيري رمان (بينش دووجهي در جهان اساطير)، جستار حاضر در کنار تحليل پديده هاي اسطوره اي به تحليل نام سنجاب ماهي و مفصل بندي آن با نقش دوساحتي و زيست دوگانه ي نينا ميپردازد.
به عنوان نمونه در رمان نوجوان ميتوان به پايان نامه ي سارا حسين پور(١٣٩١) بررسي کهن الگوي سفر در سه گانه پارسيان و من ، پايان نامه ي فاطمه طارمي(١٣٩١) اسطوره پردازي در ادبيات نوجوان دهه هشتاد از منظر لوي استروس و رولان بارت و پايان نامه ي رضا يزداني(١٣٩٧) تحليل سازکارهاي آيين تشرف در داستان نوجوان و مقاله ي فاطمه زماني(١٣٩٧) «تحليل روابط فرامتني و بيش متني رمان راز کوه پرنده با شاهنامه » و مقاله ي فهيمه باوي و همکاران (١٣٩٦) «بررسي بازآفريني شخصيت هاي نمادين و اسطوره اي شاهنامه در ادبيات کودک و نوجوان » اشاره نمود.