چکیده:
جهادسازندگی از نهادهای برخواسته از انقلاب اسلامی بودکه در مدت حیات سازمانی خود منشأ اثرات فراوانی در حوزه عمران و آبادانی روستاها وهمچنین جنگ تحمیلی گردید. با توجه به اینکه ابعاد مدیریتی این نهاد در قالب الگویی نظام مند براساس گفتمان ولایت فقیه، قانون اساسی و تجارب نظام جمهوری اسلامی ایران ارائه نگردیده و ضرورت وجود یک الگوی علمی برای استفاده از دستاوردهای این نهاد، تحقیق مذکور با هدف دست یابی به مدل پارادیمی جهادسازندگی انجام گردید.این پژوهش کیفی و کاربردی-توسعهای بوده و بااستفاده از نظریه داده بنیاد انجام شد. در الگوی پارادایمی جهادسازندگی، شرایط علی شامل جهان بینی اسلامی، گفتمان ولایت فقیه و اصول مرتبط قانون اساسی بوده و مقوله محوری شامل دکترین و سیاستها است. راهبردها در قالب شش مقوله برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و رهبری، هماهنگی، پیاده سازی و اجرا، نظارت و ارزیابی تبیین گردید. شرایط زمینه ای شامل مطالبه گری و خواست عمومی مردم، مشارکت آحاد مردم، روحیه جهادی، انگیزه ی غیرمادی، وحدت و همدلی بین مردم و مسئولین بوده و همچنین شرایط مداخله گر شاملعدم نگرش جهادی، ساختار غیرجهادی، غیرپویا و ناکارآمد و قوانین و مقررات متعارض می باشد و پیامد اجرای راهبردها استواری اسلام ناب محمدی(ص)، گسترش عدالت اجتماعی، رشد اخلاق و معنویت، سازندگی روستاها، خودکفایی و فقر زدایی خواهد بود.
Constructive Jihad was one of the institutions emerged from the Islamic Revolution that during its organizational life had many impacts on the development and improvement of the villages, as well as the imposed war. As the administrative dimensions of this institution have not been presented in the form of a systematic model based on the discourse of Velayat-e-Faqih, the Constitution, and the experiences of the Islamic Republic of Iran, as well as the need for a scientific pattern to use the achievements of this institution, the present study has been conducted to achieve a paradigmatic model of constructive Jihad. This is a qualitative, applied and developmental research which has been carried out using Grounded Theory. In the paradigmatic model of Constructive Jihad, the causal terms include Islamic worldview, the discourse of Velayat-e-Faqih and the related constitutional principles and provisions; and its central category consists of doctrine and policies. Following, the strategies are defined in six categories as: planning, organizing, directing and leading, coordinating, implementing, monitoring and evaluating. Contextual conditions consist of public claims and demands, popular participation, Jihadi spirit, immaterial motivation, unity and empathy between people and authorities. Also, hindering conditions include not having Jihadi attitude, non-dynamic, dysfunctional and efficient structures, and conflicting laws and regulations. Consequently, implementing these strategies will promote the reinforcement of pure Mohammadi Islam, the spreading of social justice, the growth of morality and spirituality, development of villages, self-sufficiency and poverty alleviation.
خلاصه ماشینی:
با توجه به اينکه ابعاد مديريتي اين نهاد در قالب الگويي نظام مند براساس گفتمان ولايت فقيه ، قانون اساسي و تجارب نظام جمهوري اسلامي ايران ارائه نگرديده و ضرورت وجود يک الگوي علمي براي استفاده از دستاوردهاي اين نهاد، تحقيق مذکور با هدف دست يابي به مدل پاراديمي جهادسازندگي انجام گرديد.
سوال اصلي اين پژوهش اين است که : الگوي پارادايمي جهادسازندگي براساس گفتمان ولايت فقيه ، قانون اساسي و تجارب نظام جمهوري اسلامي ايران کدام است ؟ مباني نظري و پيشينه شناسي تحقيق واژه شناسي جهاد حضرت امام خامنه اي(مدظله )درتبيين مفهوم جهاد مي فرمايند: معيار جهاد، شمشير و ميدان جنگ نيست .
پيشينه تحقيق به استناد جستجو با کليدواژه هاي جهاد و جهادسازندگي در پورتال هـاي پژوهشـگاه علـوم و فناوري اطلاعات ايران وابسته به وزارت علوم تحقيقات و فناوري (ايرانـداک)، پايگـاه سـيويليکا و وزارت جهادکشاورزي نتايج ذيل بدست آمد: در سال ١٣٩٣ تحقيقي باعنوان شناسايي و تبيين ابعاد مديريت جهادي بـر اسـاس تئـوري داده بنياد توسط ميلاد شماعي کوهپائي و محمدرضا اسمعيلي گيوي انجـام گرديـد کـه بـه ايـن نتيجـه رسيدند، مديريت جهادي داراي ابعـاد اصـلي ارزش ، نگـرش و رفتـار در بعـد فـردي، و فرهنـگ ، ساختار و فرايند در بعد سازماني ميباشد که خود به مقوله هاي فرعي تقسيم ميشوند.
اگر راهبرد را يک طرح عملياتي جهت هماهنگي و سازماندهي اقدامات براي دستيابي به هدف بدانيم و بر اساس رهيافت نظام مند استراوس و کوربين ، آن را کنش ها و برهم کنش هاي خاصي که از مقوله محوري حاصل مي شود تلقي کنيم ، به اين نتيجه مي رسيم که دراين الگو، راهبردها در شش محور مديريتي برنامه ريزي، سازماندهي، هدايت و رهبري، هماهنگي، پياده سازي و اجرا، نظارت و ارزيابي تعريف گرديده و از تجربيات نظام درحوزه جهاد سازندگي با انجام مصاحبه ي عميق با خبرگان اين حوزه استخراج گرديدند.