چکیده:
خوانش فرهنگی- اجتماعی یکی از مهمترین رویکردهای تاریخ فرهنگی است که در کتابِ «درآمدی بر تاریخ فرهنگی بدن در ایران» برجسته شده است. در این نوشتار، بررسی روش شناسی و محتوای متن اثر یادشده با این پرسش آغاز می شود که بهرهگیری از رویکرد گفتمانی در تاریخ فرهنگی بدن چه تاثیری در نگاه مولفان کتاب و خوانش آنان از منابع و رخدادهای تاریخ ایران داشته و نقاط قوت و ضعف آن کدام است؟. با بکارگیری رویکرد انتقادی و تحلیل تاریخی میتوان دستاورد بحث را در تلاش برای صورتبندی جدیدی از تاریخ ایران، ارایه تفسیری متفاوت از فهم تاریخ، برجستهسازی رویکرد جامعه شناختی و مطالعات فرهنگی بدن، تفسیر پوشش به مثابه امر فرهنگی، امر سیاسی و دینی، بهرهگیری از منابع ادبی و مصوّر با هدف تقویت رویکرد تاریخ اجتماعی- فرهنگی برشمرد. امّا نگاه جهانشمول و جزئینگر در نتیجه غلبه رویکرد کلنگرانه و نظریه محور در متن اثر، دچار خدشه است و میتوان داده های تاریخی متعددی را مطرح کرد که استنتاج مولفان کتاب را با چالش مواجه سازد. از سوی دیگر، تقسیم بندیهای چهارگانه از ادوار تاریخی ایران به عصر امپراتوری، عصر مشروطیت، عصر مدرنیته، و عصر دین در فصول مختلف، اشکال جدّی دارد و با ادوار تاریخ ایران انطباق چندانی ندارد.
Socio-cultural reading is one of the most important approaches in cultural history, which is highlighted in the book "An Introduction to the Cultural History of the Body in Iran". In this article, the methodology and content of the text begins with the question of: how the use of discourse approach in the cultural history of the body has an impact on the authors of the book and their reading of the sources and events of Iranian history and which are its strengths and weaknesses? By using a critical approach and historical analysis, the discussion can be achieved in an attempt to formulate a new history of Iran, provide a different interpretation of the understanding of history, highlight the sociological approach and cultural studies of the body, interpret the cover as cultural, political and religious mentioned the use of literary and illustrated sources with the aim of strengthening the socio-cultural history approach. However, the universal and detailed view as a result of the dominance of the holistic and theory-based approach in the text of the work is impaired and several historical data can be presented that challenge the inference of the authors of the book. On the other hand, the four divisions of the historical periods of Iran into the imperial era, the constitutional era, the modern era, and the religious era in different seasons have serious problems and do not correspond to the periods of Iranian history.
خلاصه ماشینی:
در این نوشتار، بررسی روششناسی و محتوای متن اثر یادشده با این پرسش آغاز میشود که بهرهگیری از رویکرد گفتمانی در تاریخ فرهنگی بدن چه تأثیری در نگاه مؤلفان کتاب و خوانش آنان از منابع و رخدادهای تاریخ ایران داشته و ضعفها و قوتهای آن کدام است؟ با بهکارگیری رویکرد انتقادی و تحلیل تاریخی، میتوان دستاورد بحث را چنین برشمرد: تلاش برای صورتبندی جدیدی از تاریخ ایران، ارائة تفسیری متفاوت از فهم تاریخ، برجستهسازی رویکرد جامعهشناختی و مطالعات فرهنگی بدن، تفسیر پوشش بهمثابة امر فرهنگی، سیاسی و دینی، و بهرهگیری از منابع ادبی و مصور با هدف تقویت رویکرد تاریخ اجتماعی ـ فرهنگی.
توجه به مطالعات تاریخ فرهنگی بدن در ایران بنابر خطاهای تقلیلگرایانة روششناختی و ایدهپردازیها آغاز شده، اما طبق نظر مؤلفان ضرورت دارد این مهم به چند دلیل موردتوجه و مطالعه قرار گیرد ازجمله الف) شرایط توسعهای، تاریخی، تنوع و پویایی در ایران که فرصت بیبدیلی برای مطالعات این عرصه فراهم کرده است.
در این فصل، به بررسی فرهنگ پیشامدرن و سنتی در ایران توجه بسیار شده و مؤلفان برآناند که در مسیر تحول هیجانات و کنشهای جسمانی در زمینة تاریخی ایران، دین مهمترین عامل در تعیّن و نظمدهی به فرهنگ بدن و هنجارهای آن در زندگی روزمره بوده است.
پرداختن به موضوع و مسئلة رابطة بدن و تاریخ در ایران معاصر را میتوان نوعی حرکت بدیع و پیشرونده در جهت توسعة مطالعات میانرشتهای برشمرد که در این کتاب به آن توجه شده است.