چکیده:
دیدگاه یاسپرس و ملاصدرا دربارۀ نسبت علیّت و آگاهی را میتوان مبتنی بر رویکرد وجودی – استعلایی حاکم بر فلسفۀ ایشان به نحو تطبیقی بررسی نمود. هر دو اندیشمند، علیّت را بهمثابه قاعدهای متعلق به عالم عینی لحاظ کرده و معتقدند علیّت در رابطه با هستی جهان و در مقام تحلیل روابط موجودات، نسبتی عمیق با شناخت برقرار کرده است و براین اساس علیّت را در مقام اثبات، ثبوت و تحقق شناخت مد نظر قرار دادهاند. اما در عین حال وجوه تمایزی میان دیدگاه ایشان به شرح ذیل وجود دارد: نخست، در مقام اعتبار اصل علیّت در شناخت مطلقِ هستی و هستیِ انسان؛ با توجه به اصالت وجود در اندیشة ملاصدرا، علیّت نقشی اساسی در شناخت آدمی برعهده دارد، اما از نگاه یاسپرس، شناخت این مسائل از دایرۀ جهانشناسی سنتی و مقولات پدیدارشناسانه خارج است. دوم؛ معنا و حدود آزادی، ناظر به نگرش آنها به اصل علیّت، متمایز است، چنانچه یاسپرس، علیّت و ضرورت علّی را به دلیل مخالفت یا ایجاد محدودیت در آزادی انسان، نفی میکند، اما ملاصدرا، اختیار آدمی را به علم و آگاهی از مبادی اعمال و رفتارش نسبت میدهد و اعتقاد دارد انسان، مختار است از آن جهت که مجبور است و مجبور است از آن جهت که مختار است. در نهایت به نظر میرسد ملاصدرا با توجه به قوس صعود و عینالربط دانستن انسان، علیّت را موضعی برای قوام استعلای آدمی میداند، حال آنکه یاسپرس، انکار علیّت در حوزة اراده و رفتار انسان را مبنایی برای توجیه استعلا قرار میدهد.
Jaspers and Mulla Sadra's view on Relationship Between "causation and knowledge" is based on the Existential-transcendental approach of their philosophy. Accordingly. The two common points are as follows: First, they both consider causalities as a rule of the objective world. Second, both argue that causation by the existence of the universe and to the analysis of the relationships of beings is related with cognition. Thus, they both tried to identify causation as proof and realization of knowledge.but, The distinction is as follows: First, the validity of the principle of causality in the absolute knowledge of the being and the existence of man; with the explanation that, causation in the thought of Mulla Sadra plays a fundamental role in human cognition, but from the perspective of Jaspers, the recognition of this Problems is out of traditional circle of cosmology and phenomenological categories. Second, the meaning and scope of freedom are different according to their attitude to the principle of causality. Jaspers denies the causality because it limits the freedom of man, but Mulla Sadra believes that man is free from the fact that he is forced and he is forced from the fact that he is free. Ultimately, Mulla Sadra seems to consider causation as a position for the transcendence of human. Jaspers, however, have put the denial of causality in the field of human will and behavior as a basis for justifying transcendence of human.
خلاصه ماشینی:
اما در عین حال وجوه تمایزی میان دیدگاه ایشان به شرح ذیل وجود دارد: نخست، در مقام اعتبار اصل علیّت در شناخت مطلقِ هستی و هستیِ انسان؛ با توجه به اصالت وجود در اندیشة ملاصدرا، علیّت نقشی اساسی در شناخت آدمی برعهده دارد، اما از نگاه یاسپرس، شناخت این مسائل از دایرۀ جهانشناسی سنتی و مقولات پدیدارشناسانه خارج است.
دوم؛ معنا و حدود آزادی، ناظر به نگرش آنها به اصل علیّت، متمایز است، چنانچه یاسپرس، علیّت و ضرورت علّی را به دلیل مخالفت یا ایجاد محدودیت در آزادی انسان، نفی میکند، اما ملاصدرا، اختیار آدمی را به علم و آگاهی از مبادی اعمال و رفتارش نسبت میدهد و اعتقاد دارد انسان، مختار است از آن جهت که مجبور است و مجبور است از آن جهت که مختار است.
ملاصدرا در مقام تبیین علیّت بر این باور است که علّت، چیزی است که وجود معلول از وجود آن لازم شده و عدم آن نیز مستلزم معدومیت معلول است؛ به بیان دیگر، علیّت از تلازم میان علّت و معلول در ناحیه «وجود و عدم» حکایت میکند.
(ملاصدرا، 1368، 2: 127) هر چند بهشکل جزئیتر و در مقام نسبت علیّت به هستیِ انسان میتوان با استناد به نظریههای ملاصدرا در باب فاعل بالتجلی، عینالربط و حرکت جوهری، اذعان داشت که او به استعلای انسان در قوس صعود بیشترین توجه را دارد و همین نکته نیز رویکرد «حکمت متعالیه» را سامان داده است.
»(ملاصدرا، 1382: 75) با اینحال، تمایز در مراتب وجود و بهتبع آن، محدودۀ آنچه دو فیلسوف، عالم عینی میدانند، خللی به اصل ادعا نمیرساند؛ زیرا قدر مشترک ادعا این خواهد بود که یاسپرس و ملاصدرا معتقدند علیّت قاعدهای فراگیر در عرصۀ واقعیات عینی-حسی است.