چکیده:
نقد و ارزیابی در حصول اطمینان از احادیث معصومان علیهمالسلام شیوه و سیره علمای برجسته اسلام بوده است. درمیان کتب و جوامع حدیثی، اخباری وجود دارد که به نظر میرسد محتوای آنها با یکدیگر اختلاف دارند. علمای برجسته برای رفع اختلاف این دسته از احادیث و فهم آن، کوششهایی داشتهاند. سید مرتضی قائل به ترجیح وجوه عقلی در تبیین احادیث است و ایشان از عقل برای نقد درونی نقل یاری میجوید. همچنین او در مواضعی برای هر یک از این دو منبع معتبر شناختی، یعنی نقل و عقل، نقش استقلالی قائل است و در مواردی آن دو را موید یکدیگر میداند. شیخ حر عاملی قائل به ترجیح وجوه نقلی در تبیین احادیث است و هیچگاه ضعف سند یا متن را معیار قضاوت خود قرار نداده و روایت را کنار نگذاشته است. شیخ بهایی با وضع قانونهای خاص سعی در نظام بخشی به مقوله عقل و نقل نموده و در نقد حدیث، بهخوبی از اقوال رسیده و آموزههای علوم رجال، درایه و فقه الحدیث در نقد اسنادی و متنی احادیث استفاده کرده است. بنابراین باید گفت معانی گوناگون از مرجعیت در تفسیر که سه واژه اجماع، عقل و متن برای دلالت بر آنها گزینش شده به ترتیب شیخ بهایی، سید مرتضی و شیخ حر عاملی را نماینده هر یک از آنها میتوان در نظر گرفت که نشان دهنده نهایت بهرهمندی از اینساختارهاست. این نوشتار با رویکردی تحلیلی– توصیفی، به واکاوی سیره عملی علمای برجسته درفهم احادیث و میزان تاثیر آن بر تفسیرهایشان درحوزه دین میپردازد.
Criticism and evaluation have been used to ensure the authenticity of
the hadiths of the infallibles and the way of life of prominent Islamic
scholars.Among the books and hadith communities, there are reports
that their contents seem to differ from each other.Prominent scholars
have made efforts to resolve the differences between these hadiths and
to understand them.
Seyyed Morteza believes in the preference of rational aspects in
explaining hadiths and the use of reason helps to convey inner criticism
and opinions.He also plays an independent role in positions for each of
these two authoritative sources of knowledge, namely narration and
reason.And in some cases, the two support each other. Sheikh Harr
Ameli believes in the preference of narrative aspects in explaining
hadiths and has never considered the weakness of a document or text as
a criterion for his judgment and has not abandoned the narration. By
enacting special laws, Sheikh Baha'i has tried to systematize the subject
of reason and narration, and in criticizing hadith, he has come to
good sayings and has used the teachings of the sciences of rij .l, wisdom
and jurisprudence in hadith critique and textual hadiths.Therefore, it
should be said that various meanings of authority in interpretation, in
which the three words consensus, reason and text have been selected to
indicate them, Sheikh Baha'i, Seyyed Morteza and Sheikh Har Ameli,
respectively, can be considered as representatives of each of them,
which shows The ultimate benefit is these structures.This article, with
a descriptive analytical approach, analyzes the practical life of
prominent scholars in the understanding of hadiths and it has an impact
on their interpretations of religion.
خلاصه ماشینی:
2- سیره عملی علمای برجسته (شیخ حرعاملی، سید مرتضی، شیخ بهایی) درکسب و فهم احادیث باید گفت حصول اطمینان نسبت به انتساب آموزهها به امام معصوم علیهالسلام، پشتوانه اصلی نگارشهای حدیثی اصحاب بود و هر آنچه را اصحاب نسبت به صدور آن اطمینان حاصل میکردند میپذیرفتند و در صورت عدم اعتماد، بر امام علیهالسلام یا بر خبرگان حدیث عرضه کرده و در نهایت آن را پذیرفته یا طرد میکردند.
وی در شرح دعای امام سجاد علیهالسلام در صحیفه سجادیه -که ماه را به سرعت حرکت، وصف کرده- نوشته است: بعید نیست که توصیف ماه به سرعت در کلام امام سجاد علیهالسلام، به اعتبار حرکت محسوس در آن باشد؛ چرا که این حرکت در ماه ذاتی است؛ بنابراین مبنا که حرکت برخی سیارات در افلاک آنها از قبیل حرکت ماهیها در آب است که برخی بر این باورند، و ظاهر آیه شریفه ذیل درباره حرکت خورشید و ماه نیز این ادعا را تأیید مینماید: وَ کلٌّ فی فَلَک یسْبَحُون: «و هر کدام در مسیر خود شناورند» (یس/40) 6-1-2-2- بهره گیری از روایتهای مشابه از آنجا که همه معصومان علیهمالسلام نوری واحد هستند که از وحی نشأت میگیرد و در احادیثشان، تعارض واقعی وجود ندارد، در صورت دشوار بودن فهم یک حدیث، میتوان به حدیث مشابه آن رجوع کرد.
10-1-2-2- جمع احادیث متعارض شیخ بهایی نیز از این قاعده مشهور پیروی کرده و در بیشتر موارد، در جمع میان دو حدیث متعارض کوشیده است؛ مثلاً در فهم روایتهای مربوط به تیمم-که در برخی از آنها، یک ضربه دو دست و در برخی، دو ضربه بیان شده- گفته است: قول سید مرتضی مبنی بر اکتفا به یک ضربه و استحباب ضربه دوم، بعید نیست.