چکیده:
نگاره تکرار تاریخ ناظر به این مطلب است که هرآنچه در امتهای گذشته به وقوع پیوسته، در این امت نیز تکرار میشود. نوشتار پیشرو در صدد آن است تا این موضوع را در دیدگاه تفسیری علامه طباطبایی واکاوی نماید. بررسیها نشان میدهد آیه 214 سوره بقره در اندیشه تفسیری علامه، برجستهترین آیهای است که بر تکرار تاریخ دلالت دارد. استنادهای علامه طباطبایی به آیه مذکور در مواضع متعدد تفسیری و کلامی، نشان میدهد که ایشان تعبیر ابتدایی آیه مورد بحث را بهمنزله مفهوم عامی دانسته است که با معنای دلالی روایات «حذو النّعل بالنّعل» مطابقت دارد. از این رو با الهام از آیه فوق و استناد به روایات مذکور به بیان مصادیقی از تکرار تاریخ؛ همچون تحریف معنوی قرآن، رجعت اهل بیت علیهم السّلام، نزول عذاب بر امت اسلام، افتراق مسلمانان و سرگردانی امت پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله میپردازد.
The concept of historic recurrence implies that events from the past nations can become events of the present nations as well. The current article seeks to explore this notion in the interpretive perspective of Allameh Tabatabai. Studies show that verse 214 of chapter Al-Baqarah in Allamehchr('39')s interpretive thought is the most prominent verse that indicates the repetition of history. Allameh Tabatabaichr('39')s citations to the mentioned verse in various interpretive and theological positions show that he considered the initial interpretation of the verse in question as a general concept which corresponds to the semantic meaning of the narrations of "= حذو النعل باالنعلlike two peas in a pod". Hence, the writer of the article, being inspired by the above-mentioned verse and citing the related narrations, gives examples of ‘history repeats itself’ including the spiritual distortion of the Qurchr('39')an, the return of the Ahl al-Bayt (AS), the descent of torment on the Muslim nation, the split of Muslims and the confusion of the ummah of the Holy Prophet (PBUH and his progeny).
خلاصه ماشینی:
چنين برداشت ميشود که ايشان تعبير ابتدايي آيه، يعني عبارت «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّه وَ لَمَّا يَأْتِکمْ مَثَلُ الَّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکمْ» را بهمنزله مفهوم عامي دانسته است که بر تکرار تاريخ دلالت دارد و ادامه آيه نيز عموميت آن را تخصيص نميزند، چنانکه خود در ادامه مينويسد: آيه مورد بحث همچنين بيانگر اين موضوع است که مثل و وصف پشينيان عيناً تکرار ميشود و حوادثي که در امتهاي گذشته به وقوع پيوسته، در اين امت نيز رخ ميدهد و اين همان چيزي است که آن را تکرار يا بازگشت تاريخ ميناميم.
براي نمونه علامه در توضيح سنت ابتلا و امتحان که پيوسته در تمامي امتها جريان داشته مينويسد: آيه «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّه وَ لَمَّا يَأْتِکمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّي يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتي نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيب» (بقره / 214) بر اين مطلب دلالت دارد که مسئله ابتلا و امتحان سنتي هميشگي است و همانگونه که در امتهاي پيشين جاري بوده، در اين امت نيز جريان دارد.
(همان: 1 / 42) مصاديق جري و تطبيق در تفسير الميزان فراوان است، در ادامه به دو نمونه از اين موارد که ما را در فهم چگونگي دلالت گزارههاي تاريخي قرآن بر اصل تکرار تاريخ ياري ميرساند، اشاره ميشود: الف) علامه طباطبايي آيه «وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثين» (قصص / 5) را حکايت از حال قوم حضرت موسي× ميداند که در آيات قبل از آن سخن رفته و بر اين نظر است که کلمه «نريد» با اينکه مضارع آمده اما معناي ماضي را افاده ميکند.