چکیده:
تنهایی مفهومی است که از دیرباز ذهن افراد یک جامعه را به خود معطوف داشته استء واژه تنهایی که معانی متفاوتی
دارد و در موارد مختلف از جمله ارتباط ساحتها و بخشهای مختلف فرد با یکدیگر و ارتباط فرد با فرد دیگری و در
نهایت ارتباط فرد با هستی محیط پیرامونش تعریف میگردد. از این رو با توجه به اینکه انسان» همواره در معرض تهدید
عوال اضطرابزا و دلهره آور فرا گرفته استء لذا برای ایجاد حفظ امنیت از دست رفته خود گاها به تنهایی پناه برده است.
این دلهره انسان معاصر در برابر تنهایی و مرگ در دورههای مختلف کاری هنرمندان» تاثیر واضح و شفافی را در بیان و
خلق آثار آنها گذاشته است. لذا در زمان شیوع بیماریها و یا بلایای طبیعی و حتی جنگه گروه هنرمندان از جمله
هنرمندان رشتههای نقاشی و مجسمهسازی آثاری از جلوههای تنهایی». سکوت و بیشکلی در جهان را خلق نمودهاند. در
این میان هنرمند لهستانی به نام مگدالنا آباکانوویچ آثاری را برای نمایش این تنهایی حاصل از عدم امنیت روانی افراد
جامعه در زمان جنگ جهانی دوم خلق کرد. این هنرمند مجسمهساز, شخصیتهای انسانی بیسر و در حالت سکون و
ایستاده یا نشسته را به صورت جمعی و فاصلهدار از یکدیگر را که نمودی از انسان آسیب دیده و تنها میباشد را خلق کرد.
حال سوالی که مطرح میشود این است: هدف از خلق آثاری از این دست چه بوده است؟ و هنرمند تحت تاثیر کدام
جریانهای سیاسی» اجتماعی و یا اقتصادی جامعه بوده است؟ در طی پژوهش به این سوالات پاسخ داده میشود و فرض
بیشکلی و تنهایی انسان معاصر در دوره پساکرونا را مشابه زمان پسا جنگ هنرمند مورد مطالعه دانسته است و در طی
پژوهش به معرفی و تحلیل آثار هنرمند پرداخته شد. پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و جامعه تحلیلی منابع اطلاعاتی
دسته اول و دوم مرتبط با موضوع پیش رفت که مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
Loneliness is a concept that has long occupied the minds of people in a society, the word
loneliness has different meanings and is defined in different contexts including the relationship
of different realms and segments of the individual with each other, the relationship of the
individual with another individual, and finally the relationship of the individual with the
existence of the environment. Therefore, since human beings have always been exposed to the
threat of worrisome and apprehensive factors, so they have sometimes taken refuge in loneliness
to maintain their lost security. In the different periods of the work of various artists, this
presentiment of contemporary mankind against loneliness and death has had a clear impact on
the expression and creation of their works. Therefore, during the outbreak of diseases or natural
disasters and even war, the collection of artists, including artists in the fields of painting and
sculpture, have created works that are the manifestations of loneliness, silence, and
amorphousness in the world. Among these artists, the Polish artist Magdalena Abakanowicz
created works to show this loneliness caused by the absence of the psychological security of the
members of the society during World War II. This sculptor created headless human characters in
a still and standing or sitting position, in a collective form and being distanced from each other,
which is a manifestation of a harmed and lonely human being. Now the question that arises is:
What was the purpose of creating such works? And which political, social and/or economic
mainstreams has the artist been influenced by? During the research, these questions are answered
and the amorphousness and loneliness of the contemporary mankind during the post-coronavirus
period have been assumed similar to that of the post-war era of the artist under research, and
during the research, the works of the artist have been introduced and analyzed. This research was
carried out by a descriptive-analytical method; and the analytical community was the primary
and secondary information sources related to the subject, which was analyzed.
خلاصه ماشینی:
پژوهشي در رابطه با بيشكلي و تنهايي انسان معاصر دوره پساکرونایی مطالعه موردي آثار هنرمند لهستاني مگدالنا آباکانوویچ* زهره شایستهفر 1 *، بهمن نامور مطلق2 تاریخ دریافت: 28/05/99 تاریخ پذیرش: 22/06/99 کد مقاله: 64579 چکـیده تنهایی مفهومی است که از دیرباز ذهن افراد یک جامعه را به خود معطوف داشته است، واژه تنهایی که معانی متفاوتی دارد و در موارد مختلف از جمله ارتباط ساحتها و بخشهای مختلف فرد با یکدیگر و ارتباط فرد با فرد دیگری و در نهایت ارتباط فرد با هستی محیط پیرامونش تعریف میگردد.
همچنین او معتقد است که احساس تنهایی ربط مستقیمی به فردگرایی مدرن متاخر دارد و در جوامع فردگرا نرخ تنهایی بالاتر از جوامع جمع گراست، از این رو نگارنده در این مقاله سعی دارد تا با بررسی دیدگاهها و فرضیات مطروحه، معضل تنهایی را که در تمام لحظات زندگی بشر او تهدید و یا بر روند زندگی او تاثیر گذاشته است کرده را با مجسمههای هنرمند لهستانی مگدالنا آباکانوویچ به چالش بکشد که اگر شرایط سختی چون شیوع بیماری همه گیر از جمله کرونا بر جامعهای سایه افکند، آیا انسان معاصر به سمت تنهایی و بی شکلی حرکت میکند؟ و آیا میتواند دلیلی بر حرکت رو به جلوی این معضل شود و یا این حرکت را سریع تر کند؟ 2- انسان کیست؟ انسان این نخبهای که به آن اشرف مخلوقات میگویند، از زمانی که پا به دنیا گذاشت، فیلسوفان، رهبران ادیان، شاعران، هنرمندان را وارد یک چالش به نام انسانشناسی و پی بردن به ماهیت وجودی این مخلوق کردند.