چکیده:
کشورهای ایران و مصر را میتوان پرچمداران اصلی مبارزه با استعمار در منطقه خاورمیانه و جهان اسلام در نیمه اول قرن بیستم دانست. محمد مصدق و جمال عبدالناصر به عنوان پیشوایان استقلالخواهی با رهبری و هدایت جنبشهای ضداستعماری وآزادیخواهی ملتهای خود، شکل نوینی از مبارزه علیه استعمار را به ظهور رساندند که در نهایت به الگویی مناسب برای دیگر رهبران و جوامع استعمارزده تبدیل شد. مقایسه تطبیقی و بررسی نقش و جایگاه رهبران دو کشور، توجه به شیوه مبارزه و تاثیر و تاثرات آنها بریکدیگر رویکرد بنیادی تحقیق پیشرو است که با روش مقایسه تاریخی و با استفاده از منابع کتابخانهای بدان پرداخته میشود. پژوهش حاضر در پی آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که بارزترین وجوه تمایز و مانندگی دکتر محمد مصدق و جمال عبدالناصر در مواجهه با استعمار چه بود؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد علیرغم تفاوت در خاستگاه اجتماعی و طبقاتی رهبران دو جنبش یعنی دکتر مصدق با خاستگاه پارلمانی و جمال عبدالناصر با خاستگاه نظامی، هر دو دارای اهداف و شیوه مشترک در مبارزه با استعمار در قالب ناسیونالیسم بیگانه ستیز بودهاند؛ اما برای رسیدن به این هدف، رویکردهای متفاوتی را در برخورد با نظام سلطه در پیشگرفتند چنان که سیاست آنها در سطح منطقهای و بینالمللی به صورت اشکال مختلفی همچون موازنه منفی مصدق و بیطرفی مثبت و وحدت عربی عبدالناصر بازتاب یافته است.
Iran and Egypt could consider as the main pioneers struggling against colonization in the Middle East and Islamic world in the first half of the twentieth century. Mohammad Mosaddegh and Jamal abd al_nasir, as pioneers of independence-seeking, by leading anti-colonization and liberal movements of their nation introduced a new form of struggle against colonization that eventually became an appropriate model for other leaders and colonized societies. Comparative comparison and considering the role and position of leaders of the two countries, paying attention to struggle method and their impact on each other, is the fundamental approach of the leading research, which is considered by historical comparison method using library resources. The present study seeks to answer the question of what was the most obvious difference and similarity between Dr Mohammad Mosaddegh and Jamal abd al_nasir encountering colonization? Research findings indicate that despite the difference in social and class origins of leaders of the two movements, i.e. Dr Mosaddegh with the parliamentary origin and Jamal abd al_nasir with the military origin, both had common goals and methods to struggle against colonization in the form of anti-alien nationalism, but to achieve this goal, they took different approaches dealing with the system of domination, as their policy at regional and international level has reflected in various forms such as Mossadeghchr('39')s negative balance and positive neutrality and Arabic unity of Nāṣir.
خلاصه ماشینی:
محمـد مصـدق و جمـال عبدالناصر به عنـوان پيشـوايان اسـتقلال خـواهي بـا رهبـري و هـدايت جنـبش هـاي ضداستعماري وآزاديخواهي ملت هاي خود، شکل نويني از مبارزه عليـه اسـتعمار را بـه ظهور رساندند که در نهايت به الگويي مناسب براي ديگر رهبران و جوامـع اسـتعمارزده تبديل شد.
پـژوهش حاضـر در پي آن است تا به اين پرسش پاسخ دهد که بارزترين وجوه تمـايز و ماننـدگي دکتـر محمد مصدق و جمال عبدالناصر در مواجهه با استعمار چه بود؟ يافته هاي پژوهش نشان ميدهد عليرغم تفاوت در خاستگاه اجتماعي و طبقاتي رهبران دو جنـبش يعنـي دکتـر مصدق با خاستگاه پارلماني و جمال عبدالناصر با خاستگاه نظامي، هر دو داراي اهداف و شيوه مشترک در مبارزه با استعمار در قالب ناسيوناليسم بيگانه ستيز بوده انـد؛ امـا بـراي رسيدن به اين هدف ، رويکردهاي متفاوتي را در برخورد با نظام سلطه در پـيش گرفتنـد چنان که سياست آنها در سطح منطقـه اي و بـين المللـي بـه صـورت اشـکال مختلفـي همچون موازنه منفي مصدق و بي طرفي مثبت و وحدت عربي عبدالناصر بازتـاب يافتـه است .
از اين رو يکي از نخستين پرسش هايي که در اذهان ناسيوناليست ها و مردان انقلابي مصر خطور کرد، اين بود که «اگر مصدق توانست علي رغم تمام فشارها، نهضت مليشدن صنعت نفت را پيش ببرد، چرا مـا نتـوانيم شـرکت کانال سوئز را ملي کنيم ؟»(٧٣ ,Louis) جمال عبدالناصـر جـزو افـرادي بـود کـه بـراي آگاهي از چگونگي مبارزات مصدق و ملت ايران در برابر اسـتعمار، حـوادث ايـران را مرتب پيگيري ميکرد.