چکیده:
سرزمین شاعرپرور ایران در قرن سیزدهم هجری که همزمان با سلطنت قاجاریه در ایران است، همچون دوره های پیشین شاعران بسیاری را در دامان خود پرورش داده است. به دلیل نزدیکی تاریخی این دوره تذکره های نسبتا زیادی در اختیار اهل ادب قرار دارند که به معرفی شاعران این دوره میپردازند. یکی از این تذکره ها محک شعرا، تالیف محمدصالح شاملوی خراسانی است. هرچند سبک شعری این دوره، بازگشت نامیده شده و ویژگیهای تعریف شده ای دارد، تذکره محک شعرا با شرح حال و آوردن نمونه هایی از شعر شاعران قرن سیزدهم اطلاعات نوینی را در اختیار پژوهندگان قرار میدهد. مقاله حاضر بر اساس اطلاعاتی که این تذکره در اختیار خوانندگان قرار میدهد، به معرفی شاعران این دوره و بررسی ویژگیهای تکمیلی و متفاوتی از سبک شناسی این دوره ادبی میپردازد.
خلاصه ماشینی:
وي دو قصيده در مدح امام علي (ع ) سروده است : چشـمت ز سـحر جـادوي بابــل نشـان دهـد زلفت نشان ز سـنبل بـاغ جنـان دهـد شير خدا علـي ولـي آن کـه هيبـتش شرح شکايتت به شـه انـس و جـان دهـد آيـد نسـيم خلقـش اگـر سـوي بوسـتان تـب لـرزه بـر تـن اسـد آسـمان دهـد ابيات زيـر بخشـي از قصـيده اي در مـدح امـام رضـا (ع ) اسـت کـه فتحعلـيشـاه آن را در مدت يک شبانه روز سروده است : جان به کـف بهـر طـواف کـوي جانـان ميـروم تحفه ام پـاي ملـخ نـزد سـليمان ميـروم سرفرازي دو عـالم آسـتان بوسـي اوسـت ذرّه ســان در ســايۀ خورشــيد تابــان ميــروم بســته ام عهــدي چــو در درگــاه او همچــون ســپهر بنده سان بر درگـه شـاه خراسـان ميـروم در ديوان وي يک غزل و چند دوبيتي در ذکر امام حسين (ع ) يافت ميشود: در حيـرتم کـه چـرخ چـرا غـرق خـون نشـد در مــاتم حســين (ع ) زمــين واژگــون نشــد چون آفتاب يثـرب و بطحـا غـروب کـرد رخســار آفتــاب چــرا قيرگــون نشــد ٢- دولتشـاه محمـدعلي ميـرزا بـا اهـل دانـش مهربـان و در صـدد کسـب رضـايت آنـان بـود.
٦- ظل السـلطان نـواب علـيشـاه بـا وجـود ايالـت و جهانبـاني گـاهي بـراي طبـع آزمـايي شعري ميسروده و نويسنده فقط رباعي زير را شنيده است : مـاييم کـه شـد مُسـخّر مـا يکسـر اقطـــار جهـــان ز بـــاختر تـــا خـــاور بدريـده ز بـيم مـا دليـران خفتـان بگرفتــه بــه يــاد مــا حريفــان ســاغر ٧- شاپور شـيخعلي ميـرزا گـاهي نظـر بـه وزن فطـري شـعر ميسـروده اسـت و نويسـنده نمونه اي ميآورد: عجـب از جـنس وفـا آيـدم و طـالع خـويش که در اين شـهر نگـاريش خريـدار آيـد آمدم تـا کـه ز دام تـور رهـانم دل را او رهــا ناشــده مــن نيــز گرفتــار شــدم ٨- دارا عبــدالله ميــرزا ديــواني دارد کــه نويســنده آن را ديــده اســت .