چکیده:
درجه ارزش اماره قضایی را قانون به نظر دادرس واگذار کرده است تا در هر موردی که از اوضاع و احوال موجود در خارج، حقیقت امر را بهدست آورد، به استناد آن حکم کند. امارات قضایی در واقع استنباطهای دادرس از قراینی است که اصحاب دعوی به دست میدهند. این استنباط و استدلال، مبتنی بر مبنا و منابعی است. در برخی منابع ظّن، یکی از منابع اماره قضایی معرفی شده است. در واقع ظّن بستر استناد به اماره قضایی است. یعنی دادرس با توجه به قراین و نشانهها و عوامل دیگر، مثل؛ عرف و عقل و منطق و برقراری رابطه بین آنها و نیز بین موضوع، در موقعیت ظن قرار میگیرد و آن وقت به اماره استناد میکند. در دیدگاه استاد جعفری لنگرودی علم عادی مبنا ومنبع اماره قضایی است. علم عادی که برای قاضی ایجاد میشود، خود از منابعی به دست میآید؛ مثل عرف جاری بین مردم، پرسش و پاسخ از اصحاب دعوی یا دلایل منطقی و عقلی. در نتیجه این امور میزانی از علم و اطمینان برای قاضی ایجاد میشود که برای وی علم عادی یا همان اماره قضایی ایجاد میکند. در آرای محاکم مشاهده میشود عرف و عادت، پرسش و پاسخ ازاصحاب دعوی و قراین عقلی و منطقی به عنوان منابع اماره قضایی مورد استناد قرار گرفته است.
The value of judicial presumption is determined by the judge under the authority of Law. In this case, a judge can decide on the truth of the issue and issue the proper verdict. Judicial presumptions are indeed deductions found by the judge based on the evidence given by the case parties. Such deduction and reasoning are based on some foundations and references. For instance, suspicion has been introduced as one of the judicial presumptions. The state of suspicion is a reference in which the judge relies on the judicial presumption. It means that the judge becomes suspicious about signs and indications or other factors such as custom, reason, logic, and the relationship between these factors and the subject matter. In this case, the judge must rely on the presumption. In the opinion of Professor Jafari Langarudi, normal knowledge can be used as a reference for judicial presumption. The normal knowledge of the judge is acquired from references such as the custom existing between people, questions and answers of parties, or logical and reasonable causes. Accordingly, the aforementioned references create an extent of confidence and knowledge for the judge that creates a normal knowledge or judicial presumption. As resources of judicial presumption, custom, questions and answers of parties, and logical and reasonable signs are sometimes used in verdicts issued by courts.
خلاصه ماشینی:
در آرای محاکم مشاهده میشود عرف و عادت، پرسش و پاسخ ازاصحاب دعوی و قراین عقلی و منطقی به عنوان منابع اماره قضایی مورد استناد قرار گرفته است.
1 -2- نمونه آرای قضایی در این قسمت با تکیه بر آنچه شرح آن گذشت، به چند نمونه از آرایی که بر مبنای عرف، به اماره قضایی استناد کرده ایم و در واقع پایه و منبع اماره قضایی را عرف و آنچه متعارف و معمول بوده است، قرار داده ایم اشاره میکنیم؛ 2- 1-دادنامه شماره 860990720720031 مورخ 05/10/86 شعبه دوم دادگاه حقوقی ورامین در این پرونده خواهان به استناد استشهادیه محلی و گواهی گواهان دادخواستی به خواسته اعسار از محکوم به تقدیم دادگاه نمود.
3 -2- نمونه آرا قضایی نمونه آرا قضایی که در آن مبنای اماره قضایی، اوضاع و احوال و نشانههای عقلی و منطقی بوده است، به شرح آتی میآید؛ 1-2-3- دادنامه شماره 9009970221601211 مورخ 02/08/1390 شعبه دوم دادگاه حقوقی ورامین در این دعوی خواهان به عنوان مالک یک دستگاه یخچال کانتینر دار ترموکینگ دار، مخصوص نگهداری و حمل مواد خوردنی فاسد شدنی، از طریق استقرار در کفی کامیون و تریلر، بدواً چنین مدعی شده بود که وسیله مزبور را به رسم امانت و جهت تعمیر به خوانده سپرده بود، لیکن خوانده در نگهداری آن کوتاهی کرده است و به آن خساراتی وارد شده است.
واقعیت این است که علم عادی خود از منابعی به دست میآید؛ مثل عرف جاری بین مردم، پرسش و پاسخ از اصحاب دعوی یا دلایل منطقی و عقلی.