چکیده:
مفهوم «نفس» از موضوعات مهمی است که در بین متفکران ادیان و مکاتب فلسفی مختلف بحث مفصلی دربارة آن مطرح شده است. به دلیل اهمیت آن، فیلسوفان و متالهان در زمینة ماهیت و خصوصیات نفس به نزاع و کشمکش پرداختهاند. سعدیا گائون، فیلسوف یهودی قرون میانه، از جمله عالمان یهودی است که به این مسئله پرداخته است. دیدگاه وی در خصوص مسئلة نفس، یکی از مناقشهبرانگیزترین نظریات سعدیاست که اختلافنظر را در بین پژوهشگران بهوجود آورده است. وی پس از بیان دیدگاههای فیلسوفان یونانی، با استدلال عقلی و اشارات نقلی به رد نظریات ایشان میپردازد و سپس نظریة خویش را دربارة نفس بیان میکند. در نوشتار پیشرو به بررسی آرای سعدیا گائون در زمینة نفس، و بسترهای فکری او و همچنین میزان وامداری یا اصالت تفکر وی در موضوع مورد بحث میپردازیم. آنگونه که به نظر میرسد، وی در مواجهه با مسئلة نفس رویکرد تلفیقی (سنتتیک) دارد.
The concept of "soul" is one of the important topics discussed in detail by thinkers in different religions and philosophical schools. Because of its importance, philosophers and theologians have argued about the nature and characteristics of the soul. Saadia Gaon, a medieval Jewish philosopher, is one of the Jewish scholars who has addressed this issue. His views on the issue of the soul are among the most controversial views of Saadia, which have caused controversy among scholars. After discussing the views of the Greek philosophers, he refutes their theories with rational reasoning and narrative allusions, and then proposes his theory of the soul. The present paper examines Saadia Gaun's views on the soul, his intellectual backgrounds, as well as the extent of the originality of his ideas about the subject under discussion. He seems to have a synthetic approach to the issue of the soul.
خلاصه ماشینی:
جولیوس گوتمن با رد دیدگاه هورویتز اشاره میکند که محتوای سه منبع يادشده بهصورت دقیق با نظریات مختلف نفس نزد سعدیا همخوانی ندارد و سعدیا این دیدگاهها را از منبع دیگری گرفته است که تنها مشابه اثرهای يادشده است و البته در عصر كنوني اثری از آن نمانده؛ اما هربرت دیویدسن با استدلال و همراه با جزئیات بیان میکند، کتابDe placitis philosophorum از پلوتارک، که در دورة نهضت ترجمه نیز به زبان عربی ترجمه شده بود،منبع اصلی سعدیا برای بیان دیدگاههای مختلف دربارة ماهیت نفس است (ديويدسن، 1967م، ص75) که در ادامه تحلیل ميشود.
همانگونهکه در نظرية هفتم مشخص است، دیدگاه افلاطون و سعدیا با هم متفاوتاند؛ زیرا افلاطون بیان میکند که نفس موجود روحانی مجرد است که با بیمیلی به جسم ملحق شده است؛ اما سعدیا نفس را جوهر جسمانی مادی در نظر میگیرد که از نوع عنصری عالی است که در زمينة خلوص، بر اجرام آسمانی (افلاک) برتری دارد.
شرینر بیان میکند که همانندی بین نظریة سعدیا و نظّام، متکلم معتزلی، وجود دارد (شرينر، 1895م، ص17)؛ اما فرودنتال و شواید اشاره میکنند كه آرای سعدیا دربارة ماهیت نفس، افلاطونی نیست؛ بلکه به دیدگاه رواقیون نزدیکتر است (فرودنتال، 1996م، ص120؛ شوايد، 2008م، ص29).
ـــــ , 1987, Proofs for Eternity, Creation and the Existence of God in Medieval Islamic and Jewish Philosophy, New York: Oxford University Press.
ـــــ , 1979, Repercussions of the Kalam in Jewish Philosophy, Cambridge: Harvard University Press.