چکیده:
با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357(1979) سلطه امریکا بر ایران پایان یافت و دوره جدیدی در روابط این کشور با ایران آغاز شد. استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل از آن سال همواره به صورت کاملا خصمانه با ایران برخورد کرده اند. که مخرج مشترک تمام سیاستهای سلطه طلبانه، استحاله انقلاب اسلامی و سرنگونی جمهوری اسلامی ایران بوده است. در سالهای اولیه پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی تلاش کردند تا از طریق دامن زدن به مسائل قومی و اختلافات مذهبی، ایران را تجزیه کرده و به یک کشور کوچک و فاقد نفوذ منطقه ای تبدیل کنند. از بهار 1359 تا شهریور همان سال، تجاوز نظامی طبس و کودتای نوژه را در قالب حمله مستقیم نظامی طراحی کردند که این نیز به شکست انجامید. از شهریور 1359 با حمایت تسلیحاتی، اطلاعاتی و مالی از عراق، این کشور را به تحمیل یک جنگ تمام عیار نظامی علیه ایران تحریک کردند. سپس از اوایل دهه شصت تا کنون، با طراحی و سازماندهی استراتژی جنگ نرم و فروپاشی تصمیم به تغییر از درون گرفتند تا بدین ترتیب توان ملی ایران و موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک آن را تضعیف کرده و ایران در صحنه بین المللی منزوی سازند. در این استراتژی، آنها با سازماندهی تهاجم فرهنگی، سیاسی، روانی و تبلیغاتی و تطهیر خود در افکار عمومی ملت ایران به ویژه در نسل جوان، حمله به مبانی اعتقادی و ارزشهای اسلامی و ملی را دردستور کار خود دارند و با القای ناکارآمدی نظام، کلیه دستاوردهای مثبت گذشته را به صورت اغراق آمیزی نفی می کنند.
With the victory of the Islamic Revolution in 1978, the American domination of Iran came to an end and a new era in the country's relations with Iran began. Global arrogance and international Zionism have always been hostile to Iran since then. The common denominator of all hegemonic policies has been the transformation of the Islamic Revolution and the overthrow of the Islamic Republic of Iran. In the early years of the victory of the glorious Islamic Revolution, they sought to divide Iran and turn it into a small, regional-free country by fomenting ethnic and religious differences. From the spring of 1980 to September of the same year, they planned the military aggression of Tabas and the Nojeh coup in the form of a direct military attack, which also failed. Since September 1980, with the support of arms, intelligence and financial support from Iraq, this country has been provoked to impose a full-scale military war against Iran. Then, from the early sixties until now, by designing and organizing the strategy of soft war and collapse, they decided to change from within, thus weakening Iran's national power and its geopolitical and geostrategic position and isolating Iran in the international arena. In this strategy, by organizing their cultural, political, psychological and propaganda aggression and purging themselves in the public opinion of the Iranian nation, especially in the young generation, they are attacking the Islamic faith and national and national values in the course of their work and by inducing the inefficiency of the system. They exaggerate the positive achievements of the past.
خلاصه ماشینی:
اگر چه کشورهاي غربي و ايالات متحده آمريکا به هردو شيوه ي جنگ سخت (جنگ نظامي) و جنگ نرم براي رسيدن به مقاصد خود استفاده مي کنند اما در قبال جمهوري اسلامي ايران با توجه به پايين بودن هزينه هاي جنگ نرم به نسبت جنگ سخت و يا به دليل عواملي چون جمعيت جوان زياد و حالت شکنندگي افکار جوانان و همچنين رواج فرهنگ جهاني و غربي در ايران بيشتر از اين نوع جنگ استفاده مي کنند.
اين جنگ که به صورت سازمان يافته ، ابتدا توسط کميته خطر در زمان جنگ سرد در دهه ي ١٩٧٠ و با همفکري مديران سابقه دار و اساتيد بر جسته علوم سياسي سازمان سيا و پنتاگون طراحي و تاسيس شد(روابط عمومي تبليغات اسلامي استان تهران : ١٣٨٨)، به دليل پيچيدگي و اتکا به قدرت نرم از ويژگيهاي بسيار زياد و متنوعي برخوردار است که مهم ترين آن ها عبارتند از: ١.
امروزه هژموني فرهنگي از اولويت هاي نظام سلطه محسوب مي شود، به عبارت ديگر جنگ نرم و پارادايم فرهنگي ، راه ميانبر ورود به عرصه هاي سياست خارجي و دخالت در امور داخلي کشورها محسوب ميشود که براي رسيدن به اين هدف از ابزارهاي پيشرفته ي رسانه اي ماند ماهواره ، اينترنت و تلويزيونهاي تعاملي استفاده مي کنند.
در اين دوران غرب و ايالات متحده امريکا از حملات نظامي و ادوات جنگي تنها به عنوان تهديد استفاده مي کنند چرا که ابزار آنها براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران همان جنگ نرم است .