چکیده:
سیاست خارجی ایران و روسیه در طی دوره های مختلف از فراز و نشیب ها، چالش ها، فرصت ها و اتفاقات متفاوتی گذر کرده است و دستخوش نتایج متفاوتی در هر دوره زمانی بوده است. اما آنچه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی حائز اهمیت میباشد سیاستی است که ایران را نه زیر سلطه غربیها و نه اینکه فرصتی به روسها برای اینکه یک سلطه طلبی جدید در کشور ایران داشته باشند قرار داده است. سیاست اصولی ایران در ارتباط با روسیه و غربی ها در چهار دهه اخیر حفظ شعار نه شرقی و نه غربی می باشد که در قانون اساسی هم از آن به صراحت یاد شده، لذا استقلال کشور اولویت اصلی سیاست خارجی ج.ا.ا می باشد و ایران باید از اقتدار روسیه در جهت پیشبرد اهداف امنیتی- نظامی، اقتصادی و فرهنگی در منطقه بهره جوید. بنابراین ایران مستقل و روسیه مقتدر که می توانند با حفظ و گسترش روابط خود، همکاریهای قابل توجهی در جهت حفظ منافع داشته، از همه مهمتر دست تمامی کشورهای غربی و اروپایی که قصدی جز سودجویی و بهره مندی از منافع آنها را ندارند را قطع کنند. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه اخیر پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر چه اصول و بنیادهای استوار بوده و به چه دستاوردها و اهدافی رسیده است؟ یافتههای این پژوهش نشان از تلاش های هر دو کشور در جهت عادی سازی روابط و گسترش و حفظ منافع و ارتقای جایگاه ایران در منطقه با توجه به سیاستهای اعمالی در این دهه ها می باشد و از همه مهمتر ترسیم و پیشبرد آیندهای که در آن سطح همکاریها به حداکثر رسیده و هر دو کشور در شرایط تحریم بتوانند رشد قابل توجهی در منطقه داشته و هدفی جز ایمنسازی منطقه نداشته باشند.
The foreign policy of Iran and Russia has gone through different ups and downs, challenges, opportunities and events during different periods and has undergone different results in each time period. But what is important in the foreign policy of the Islamic Republic of Iran after the victory of the Islamic Revolution is the policy that has neither put Iran under Western domination nor given the Russians a chance to have a new domination in Iran. Iran's principled policy in relation to Russia and the West in the last four decades is to maintain the slogan of neither the East nor the West, which is explicitly mentioned in the Constitution, so the country's independence is the main priority of the foreign policy of the Islamic Republic of Iran. Iran must use Russia's authority to advance its security, military, economic and cultural goals in the region. Therefore, an independent Iran and a powerful Russia, which can have significant cooperation in maintaining its interests by maintaining and expanding its relations, will most importantly cut off the hands of all Western and European countries that have no intention but to profit and benefit from their interests. The present study seeks to answer the question of what principles and foundations have been based on the foreign policy of the Islamic Republic of Iran in the last four decades after the victory of the Islamic Revolution and what achievements and goals has it achieved? The findings of this study show the efforts of both countries to normalize relations and expand and maintain interests and promote Iran's position in the region according to the policies implemented in these decades and most importantly to draw and advance the future at that level of cooperation. It has reached its maximum and both countries can have significant growth in the region in the face of sanctions and have no goal other than securing the region.
خلاصه ماشینی:
از جمله همسايگاني که با جمهوري اسلامي ايران به همکاري هاي مشترک براي به دست آوردن منافع مشترک اقدام نمودند ميتوان به همسايه شمالي روسيه اشاره نمود در دوران پس از انقلاب اسلامي و تبديل شوروي به روسيه همکاريهايي در زمره نظامي- امنيتي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي ميان ايران و همسايه شمالي شکل گرفته است که اولين هدف هر کدام از آنها کسب منافع بيشتر جهت رفاه خويش است و از قبل اين همکاريها به امن سازي منطقه کمک شاياني شده است که اين همکاري ها را مي توان در سال هاي اخير به عينه ديد و مورد تحليل قرار داد.
اما پرسش اصلي اين مقاله آن است که سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در چهار دهه اخير پس از پيروزي انقلاب اسلامي بر چه اصول و بنيادهاي استوار بوده و به چه دستاوردها و اهدافي رسيده است و ايده اي که نگارنده مطرح مي کند و مي کوشد تا آن رادر خلال مباحث مورد بررسي قرار دهد آن است که هر دو کشور در پي همکاري هاي دو جانبه تا چه حد به اهداف خويش رسيده اند و اينکه جمهوري اسلامي ايران در پي همکاريهاي مشترک در چند دهه اخير با روسيه به چه دستاوردهايي دست پيدا کرده است و چه سياست گفتماني و رفتاري را در جهت کسب همکاري هاي بيشتر در آينده در نظر گرفته و چه اولويتي در سياست خارجي خود در قبال همسايه شمالي خود در نظر دارد .