چکیده:
پیوند اعضا از با ارزشترین دستاوردهای بشر محسوب میشود اما به دنبال آن چالشهایی چون کمبود اهدا کننده عضو و... وجود دارد که با بهبود نگرش جامعه میتوان دهندگان عضو را افزایش داد. این مطالعه در ابتدا به بررسی و تحلیل قانون اساسی, قانون مجازات و ماده واحده پیوند اعضا ایران میپردازد و سپس در بخش بعدی، به تطبیق با نظامهای حقوقی کشورهای انگلستان و ژاپن پرداخته است. در ادامه علل عدم تمایل بیشتر مردم و شایعاتی رایج در این خصوص, مورد توجه قرار خواهد گرفت. بررسیهای صورت گرفته نشان از آن دارد که قوانین لازم الاجرایی در هر سه کشور وجود دارد ولی، این امر مانع از تفاوت در آنان نمیشود. در رویه کنونی که اصل بر پذیرش اهدای عضو است، هر کشوری با مدنظر قرار دادن رضایت اهدا کننده، توصیه پزشک و ساختار فرهنگی و ارزشی جامعه ی خود، چارچوبهای قانونی جهت پیوند عضو و حل مسائل مرتبط با آن را ایجاد کرده است. به هرحال با کمک دستورات حکومتی و ترغیب مردم به اهدای عضو، میتوان راهکارهایی مناسب با توجه به ویژگیهای فرهنگی، اعتقادی و اجتمایی مردم، بکار گرفت. تلاش برای ارتقای کیفیت قوانین مربوط، اختصاص دادن سرمایههای بیشتر برای ایجاد بانکهای اعضا و تعیین ضمانت اجرا برای نقض مقررات، از ضروریات است.
خلاصه ماشینی:
هدف از نگارش این مقاله، بررسی دقیق قانون پیوند عضو ایران و پیشنهاد برای بهبود آن، همچنین مقایسه آن با قوانین دیگر کشور های پیشرفته جهان برای بهره جستن از نقاط قوت آن ها، است و هدف پیشنهادی این است که با توجه به نتایج تحقیقات کاربردی جهت افزایش تمایل مردم برای اهدای عضو، تلویزیون و رادیو و سایر رسانهها و مطبوعات تا اندازه زیادی میتوانند در جهت افزایش آگاهی و فرهنگ سازی در جامعه موثر باشند.
فصل دوم: ایرادات، پیشنهادات، ماده واحده "پیوند اعضای بیماران فوت شده یا بیمارانی که مرگ مغزی آنان مسلم است" و آیین نامه اجرایی آن مبحث اول: ایرادات کاستی های موجود در ماده واحده پیوند اعضا را میتوان به دو دسته شکلی و ماهوی تقسیم نمود: ▪ ایراد شکلی: در خصوص ایراد شکلی باید گفت که با توجه به متن قانون و تعریف "ماده واحده" نمیتوان گفت این قانون یک ماده واحده است، زیرا در برگیرنده چند تبصره می باشد که هیچ یک از آنها ارتباط مستقیم با یکدیگر ندارند.
همچنین با تطبیق این برداشت با تبصره ۲ از ماده واحده، به علاوه ماده ۳ آییننامه اجرایی که بدین عبارت تحریر شده: " اعضای تیمهای تشخیص و تایید مرگ مغزی نباید عضو تیم های پیوند دهنده باشند"، موجب تکیه بیش از پیش این گمان بر صحت میشود.
به هرحال گویی "اتفاق آرا" در تشخیص مرگ مغزی که در آیین نامه هم مورد اشاره واقع شده، برای پرهیز از اشتباه است، اما خود میتواند مؤید این باشد که اشتباه در این وادی نیز همچون وادی های دیگر پزشکی متصور است.