چکیده:
عارفان به­ گونه­ ای به علیت معتقدند. به­ رغم نبودِ تمایز در وجود حقیقی، اگر آن را با غیر (ظهورات) بسنجیم، می­توان نوعی ثانویت و توقف در بهره ­مندی از آن یک وجود را به ممکنات نسبت داد؛ اما آیا این، علیت در وجود است؟ در عرفان، پس از استناد موجودیتِ حق به ممکنات، به نحوِ بالعرض و بالمجاز، نوعی تقرر و نفس ­الامر برای آنها در نظر گرفته می­شود که نوعی غیریت نفس ­الامری میان نِسَب و اضافات نسبت به وجود حق را ایجاب می­ کند که البته به همان موطن و وجود، توطن و موجودیت دارد. اگر منظور از وجود در پرسش فوق، وجود مجازی یا ظهوری باشد باید گفت وجود ظهوریِ ممکنات، رابط یا شأن وجود حقیقی حق­تعالی است. از این رو نوعی وابستگی از ناحیه وجود ممکنات نسبت به وجود حق برقرار خواهد بود. بدین­ سان می­توان گفت روح اندیشه علیت که به معنای نوعی وابستگی و توقف خلق به حق است، در عرفان مورد پذیرش صریح قرار گرفته است؛ اما این اندیشه ترقیق گشته و بینونت وجودی حق و خلق نفی شده و با تدقیق، وجود و ذات من حیث الذات از علیت مبرا دانسته شده است تا وابستگی ماسوا نسبت به حق، در حد اعلا تصدیق شود و اِسناد علیت به حق، موجب تعین در ذات حق نگردد. عینیت حقیقت علت و معلول در عین پذیرش غیریت آن دو، از جمله مواردی است که عرفان بر آن تأکید دارد.
Mystics believe in causality in some way. Despite the lack of distinction in the real being, if we compare it with other (appearances), we can attribute a kind of secondaryity and dependence in the possession of that being to the possibilities; But is this causation, in existence? In mysticism, after invoking the existence of the God to the possibilities, in a transverse and permissible manner, a kind of reality is considered for them, which necessitates a kind of real distinction between proportions (possibilities) and the existence of God. If the meaning of existence in the above question is a virtual or apparent existence, it must be said that the apparent existence of possibilities is the interface or dignity of the real existence of the God. Hence, there will be a kind of being effect from the existence of possibilities to the existence of God. Thus it can be said that the spirit of the idea of causality, which means a kind of dependence of creation on the God, has been explicitly accepted in mysticism; but this idea has been developed and the existential distinction of God and creation has been denied and the Godchr(chr('39')39chr('39'))s existence as it is existence, not described as cause so that the dependence of possibilities on God is acknowledged to the highest degree and the attribution of causality to God does not lead to a determination in the essence of God. The objectivity of the truth of cause and effect, while accepting the otherness of the two, is one of the cases on which mysticism emphasizes.
خلاصه ماشینی:
این بدان سبب است که هرگونه نسبت ، شأن یا اسمی به ذات من حیث الذات استناد یابد، در آن نوعی جهت یا حیثیت متمایز ایجاد میکند و موجب راه یابی کثرت در آن میگردد که با ادله وحدت وجود و توحید حق ، در تنافی است (ابن عربی، ١٣٣٦: ٣٣-٣٢؛ آملی، ١٣٦٧: ١٢٥- ١٢٦؛ کاشانی، ١٣٧٠: ١٤٧؛ فناری، ١٣٧٤: ٧٦).
حال با تحلیل فوق ، در مورد علیتی که گفته شد عارفان میان حق و خلق ترسیم میکنند، چه باید گفت و براساس دیدگاه عرفانی چگونه میتوان گفت ماسِوای حق از او انتشاء یافته اند؟ پاسخ آن است که سرّ این انتشاء، در اسماء الاهیه نهفته است (ابن عربی، بیتا، ج ١: ٤٢)؛ هرگونه ربط و نسبتی به حق ، تنها از طریق اسمای الاهی و به وساطت آن ممکن است (ابن عربی، بیتا، ج ١: ٢٢٧)؛ چرا که هر نسبت و ربط و اضافه متفاوت به حق ، موجب کثرتی میشود (کاشانی، ١٣٧٠: ١٤٧) که منشأ آن کثرت ، تنها میتواند اسمای الاهیه در تعین ثانی باشد (ابن عربی، ١٣٣٦: ٣٢؛ آملی، ١٣٦٧: ١٢٦- ١٢٥).
میتوان گفت مطابق مبنایی عام در عرفان ـ که در ادامه به آن پرداخته میشود ـ همه ماسوای حق ، اگر گونه ای مدخلیت در امور دیگر داشته باشند، دارای نقش اعدادی خواهند بود و معدّ محسوب میشوند نه مؤثر و این قاعده حتی شامل اسمای الهیه نیز میشود (فناری، ١٣٧٤: ١٢٤) ازسویی از نظر عارفان ، تعین اول و ثانی جزو تعینات و نسب علمیاند که وجود آن ها همان وجود حق است ولذا نسبت به حق ، غیر محسوب نمیشوند٣ و جزو متعلقات و نسب ذاتی به شمار میروند (قونوی، ١٣٧١: ٧٦-٥٦)؛ ازاین رو، شرطیت آن ها در تأثیر اقتضائات ذات حق ، شرطیت غیر در تأثیر ذات نخواهد بود و از همین رو است که در ادامه ، موجودیت عقل اول براثر ذات حق ، ضروری دانسته میشود.