چکیده:
این مقاله به جایگاه «حجاب» در جهتگیری نیروهای سیاسی و اجتماعی فعال در نهضت ملیکردن صنعت نفت در اواخر دهة 1320 شمسی (1320ـ1330) اختصاص دارد. دهة 1320 و بهویژه تحولات اواخر این دهه، تحتتأثیر دو دسته روندهای بینالمللی و داخلی است: نخست «چرخش استعماری»، و ظهور نظم تازة جهانی پس از جنگ جهانی دوم و نیز بازخیزی اسلامی درنتیجة افول سلطنتهای ملی در کشورهای اسلامی؛ و دوم، احیای نیروهای سرکوبشدة اجتماعی و سیاسی پس از برکناری رضاخان و بازبینی راهبردهای سیاسی و اجتماعی نیروهای متجدد ملیگرا برای عبور از بحران مشروعیت ناشی از ملیگرایی استبدادی رضاخانی. مقاله نشان خواهد داد که در میانة مناقشات بر سر نفت و انتخابات در تحولات آخر این دهه، چگونه مسئلة زنان تحول یافته است و سه راهبرد در میان نیروهای سیاسی و اجتماعی پیرامون موضوع «حجاب» را شرح خواهد داد: راهبرد نادیدهانگاری سیاسی حجاب، راهبرد بیاثرسازی اجتماعی حجاب و راهبرد الزامیسازی حداکثری حجاب. در این مقاله، برای استخراج داده، به منابع و مواضع جبهة ملی ایران، حزب تودة ایران، جامعة مجاهدین اسلام و جمعیت فداییان اسلام رجوع شده و از منابع دست اول تاریخی و تاریخ شفاهی استفاده شده است.
Abstract This article analyzes the role of "hijab" in the orientation of active political and social forces in the movement of nationalizing the oil industry in the late twentieth decade (1941-1951). The twentieth century, and especially the evolutions of the late decade, are influenced by two categories of international and national trends: First, the "colonial turn", and the emergence of a new world order after World War II, as well as the Islamic revival as a result of the decline of national monarchies in Islamic countries, And second, the revival of the repressed social and political forces after Reza Khan's ouster, and the revision of the political and social strategies of the modern nationalist forces to overcome the crisis of legitimacy resulting from Reza Khan's authoritarian nationalism. The article will indicate how the issue of women has evolved amid the controversy over oil and elections in the evolutions of the last decade, and will explain three strategies for the issue of hijab among political and social forces: The strategy of political ignorance of hijab, the strategy of social ineffectiveness of hijab, and the strategy of obligating hijab. In this article, for data extraction, the sources and positions of the National Front of Iran, the Tudeh Party of Iran, the Islamic Mojahedin Society and the Jamiat Fadaiyan-e-Islam have been referred to, and first-hand historical and oral history sources have been used.
خلاصه ماشینی:
تحليل جامعهشناختي راهبردهاي مواجهه با موضوع «حجاب» زنان در جريان نهضت مليشدن صنعت نفت قاسم زائري ١*، فاطمه يوسفينژاد ٢ چکيده اين مقاله به جايگاه «حجاب» در جهتگيري نيروهاي سياسي و اجتماعي فعال در نهضت مليکـردن صـنعت نفـت در اواخر دهة ١٣٢٠ شمسـي (١٣٢٠ــ١٣٣٠) اختصـاص دارد.
دهـة ١٣٢٠ و بـهويـژه تحـولات اواخـر ايـن دهـه، تحتتأثير دو دسته روندهاي بينالمللي و داخلي است: نخست «چرخش استعماري»، و ظهور نظم تازة جهاني پس از جنگ جهاني دوم و نيز بازخيزي اسلامي درنتيجة افول سلطنتهاي ملي در کشـورهاي اسـلامي؛ و دوم، احيـاي نيروهاي سرکوبشدة اجتماعي و سياسـي پـس از برکنـاري رضـاخان و بـازبيني راهبردهـاي سياسـي و اجتمـاعي نيروهاي متجدد مليگرا براي عبور از بحران مشروعيت ناشي از مليگرايي استبدادي رضاخاني.
مقاله نشـان خواهـد داد که در ميانة مناقشات بر سر نفت و انتخابات در تحولات آخر اين دهه، چگونه مسئلة زنان تحـول يافتـه اسـت و سـه راهبـرد در ميـان نيروهـاي سياسـي و اجتمـاعي پيرامـون موضـوع «حجـاب» را شـرح خواهـد داد: راهبـرد ناديدهانگاري سياسي حجاب، راهبرد بياثرسازي اجتماعي حجاب و راهبرد الزاميسازي حـداکثري حجـاب.
پرسش تحقيق بر اين اساس، پرسش اصلي مقاله اين است که: راهبردهاي مواجهة نيروهاي سياسي و اجتماعي با موضوع «حجاب» زنان در جريان نهضت مليشدن صنعت نفت چيست؟ درعينحال، بـه ايـن پرسش فرعي نيز پاسخ داده ميشود که صورتبندي «مسئلة زنان» در طـول دهـة ١٣٢٠ چـه تغييري پيدا کرده است؟ ضرورت و پيشينة موضوع چرا پرداختن به اين موضوع اهميت دارد؟ واقعيت آن است که «حجاب» از يـک مسـئلة صـرفا «شرعي» تحول يافته و ابعاد «اجتماعي» پيدا کرده و در اين ميان، حيث «تـاريخي» آن ظهـور بيشتري يافته است.