چکیده:
با نگاهی به سیر تاریخی حکم صورتگری به این نتیجه میرسیم که این حرفه بیش ازآنکه در فقه اسلامی به آن توجه شود، در امور آیینی مانند بتپرستی به آن توجه شده است. بر این اساس، با فرض انتفای موضوع، ادلّه فقهی صورتگری اعم از نقاشی و مجسمهسازی در عصر حاضر به خوانشی دوباره نیاز دارد. در خصوص مجسمه و نقاشی صور بدون روح، در جواز ایجاد و نگهداری آنها، بین فقها اختلافی نیست؛ اما شماری از فقیهان، کشیدن عکس و شکل جانداران را همانند پیکرتراشی و تندیس موجود جاندار حرام میدانند. آنچه مهم است بحث و بررسی دلیلهای این دیدگاه است. بعد از بحث و تحقیق درباره ادله قائلان به حرمت، معلوم شد که در قرآن کریم آیه صریحی مبنی بر حرمت وجود ندارد و هر دو دلیل اجماع و اخبار نیز ناتمام است؛ زیرا اجمالاً اجماع یادشده، اجماع مدرکی و غیرقابل استناد است. همچنین بیشتر روایات مورد استناد یا ازنظر سند و یا ازنظر دلالت، خدشه و نقدپذیر هستند.
Looking at the historical course of the ruling form, we come to the conclusion that this profession has been paid more attention in religious matters such as idolatry than in Islamic jurisprudence. Painting and sculpture need to be re-read in the present age. Regarding the sculpture and painting of lifeless images, there is no difference between the jurists in the permission to create and maintain them; however, some jurists consider it haram to take pictures and images of living beings, as well as the existing sculpture and statue of living beings.What is important is to discuss the reasons forthis view. After discussing the arguments of those who believe in sanctity, it became clear that there is no explicit verse in the Holy Quran about sanctity, and both the reasons for consensus and the news are incomplete, because in short, the mentioned consensus is evidence-based and unreliable. Citation is either flawed in terms of document or in terms of signification.
خلاصه ماشینی:
بعد از بحث و تحقيق درباره ادله قائلن به حرمت، معلوم شد که در قرآن کريم آيه صريحي مبني بر حرمت وجود ندارد و هر دو دليل اجماع و اخبار نيز ناتمام است؛ زيرا اجمال اجماع يادشده، اجماع مدرکي و غيرقابل استناد است.
٣- نسبت معنايي صورت و تمثال بر اساس روايات از مجموع روايات (کليني ، ۱۳۶۵، ۳، ۵۶۰؛ شيخحر عاملي ، ۱۴۰٩، ۱۷، ۲٩۶) اين گونه استفاده مي شود که دو واژه تمثال و صورت از نظر کاربردي هيچ تفاوتي ندارند و هر دو، يکسان براي بيان وجود شباهت بين موجودات جاندار و بي جان و مجسمه و نقاشي به کار ميروند و در هر دو، مراد گوينده را بايد از قرينههاي موجود در کلم به دست آورد (جباران، ۱۳۸۳، ۲۵).
ق) ميگويد که تصريحي به نفي خلف در ادعاي اجماع وجود ندارد؛ اما ظهور دارد که رأي متأخران از فقها بر حرمت مجسمه سازي حيوانات مستقر است و در ميان پيشينيان فقها نيز، شيخمفيد و شيخطوسي قائل به اين حکم بودهاند (فاضل مقداد، ۱۴۰۴، ۲، ۱۱).
» نقد و بررسي: استدلل به اين روايت براي اثبات حرمت مجسمه سازي مبتني بر اين نکته است که متعلق نهي در کلم جبرئيل را بهمعناي مصدري تصوير بدانيم؛ يعني ايجاد نقاشي، نه بهمعناي حفظ و نگهداري عکسها در خانه.
نقد اين استدلل: اين استدلل مخدوش است ؛ زيرا اين روايت دللت ندارد بر اينکه تصوير بهمعناي مصدري، يعني کشيدن نقاشي حرام باشد؛ زيرا احتمال دارد مقصود راوي دانستن حکم نگهداري نقاشي بوده است که به بعد از فرض ساخت و آفرينش آنها مربوط مي شود.