چکیده:
کروناویروس، دستاورد زیست فاجعهبار انسانِ مدرن است. هدف نوشتار، پیشنهادی هنجارین است برای رهاییبخشی انسان گرفتارشده در دام کرونا؛ ویروسی که انسان اجتماعی را منزوی ساخته است. کرونا بهشتاب، تاجدارِ گیتی شده و جهان را بر لبه آشوب قرارداده است. پرسمان نوشتار این استکه کروناویروس، پیوندِ کمابیش نظمیافته جامعه سیاسی مدرن (دولت/جامعه مدنی/مردم) را که یادگارِ مدرنیته اروپایی بود، به لرزه درآورده است؛ از یکسو به دولتها قدرت فراوان بخشیده، از دیگرسو، فرد را ضعیفتر ساخته است. دشواره برآمده از بیماری همه جهانگیر این است که کروناویروس، فرد ضعیفشده را دعوت به جدازیستی نموده و انسان «باهمزیسته» را «گوشهگیر بهکنجرفته» میخواهد. از دیدگاه روششناختی، نگارنده با پذیرش پیشانگاره «بنیانِ سهپایه دولت/جامعه مدنی/فرد» در همراهی با رویکرد انتقادی و با بهرهگیری همزمان از دو روش «چگونه- ممکن است»/ «چگونه- باید»، کوشش کرده است تا این انگاره تجویزی را مستدل سازد که واژه نادرست فاصلهگذاری اجتماعی[1]، چرخشگاهی[2]است که نیازمندی بشر را به یک «اجتماع مدنی مجازی»، بایسته نموده است. یافته هنجارین نوشتار این استکه یکی از راههای کاهش دشواریهای (جسمی/روانی) گوناگونِ برآمده از قرنطینه/خانهنشینی اجباری/دوریگزینی/باهمنبودنهای اجتماعی، از راهروِ برساختن گمینشافتِ مجازی ممکن است؛ جماعت مدنی مجازیای که جداگری فیزیکی و بههمنزدیکسازی اجتماعی را دسترسپذیر میسازد.
Coronavirus is the catastrophic achievement of modern mankind. The purpose of the present article is a normative proposal for the release of human being that is trapped in a corona; a virus that has isolated social man. The problematic of the article is that the coronavirus has shaken the more or less orderly linkage of modern political society (government / civil society / people) that was a relic of European modernity; on the one hand, it has given government’s greater power, on the other hand, it has made the individual weaker. The difficulty with the pandemic disease is that the coronavirus invites the weakened person to segregation and wants the cohabiting person to be the perverted isolator. From a methodological point of view, the author has tried to achieve this reasoning idea by accepting the presupposition of the "three-pronged foundation of the state / civil society / individual in conjunction with a critical approach and by simultaneously using the two "how-is possible" / "how-should" methods; argue that the misnomer of social distancing is a turning point that has necessitated human need for a "virtual civil society". The normative finding of the paper is that one of the ways to reduce the various (physical / psychological) difficulties arising from quarantine / forced housing / displacement / social cohesion is through the corridor of virtual virtualization; A virtual civic community that makes physical segregation and social rapprochement accessible.
خلاصه ماشینی:
استراتژيپژوهش استفهاميدربردارنده مفروضه هاي هستيشناسانه اي است که واقعيت اجتماعي راهمچون برساخته اجتماعي کنشگران اجتماعيتلقيميکند؛به ديگرسخن ،واقعيت اجتماعيمجموعه درهم پيچيده شده ايازمعرفت هايدوسويه (انسان هاوجامعه ها)است که به صورت اجتماعيبرساخته ميشود(بليکي،١٣٨٧:١٤٣).
انگاره پيشنهادي نوشتارپيش رويعني جماعت مدني مجازي،ازجنس گمينشافت است ؛عليه جامعه مدنينيست بلکه پيش درآمدآن است ؛ضدِّدولت به مثابه نماد گزلشافت هم نيست بلکه ازدرخودفرورفتگيياشورش فرددرجامعه عليه دولت جلوگيري ميکند.
گرچه هنوز اين دولت است که برسرنوشت جامعه حکمروااست ؛اماتفاوت ماجرادراينجااست که بودو نبودفرداهميت داردونه بودونبوددولت .
درپژوهش نامبرده ،نشان داده شده است که ازشبکه هاي اجتماعي مجازي،چنين انتظاراتي وجوددارد:کشف همسانيهاوعلايق مشترک،معرفينابهنجاران جامعه مدني،گفتگودرباره چالش هايمدني،جريان آزاداطلاعات ، گسترش قلمروفعاليت مدني،تعددوتنوع مخاطبان درشبکه هاوپيام رسان ها،کاهش هزينه فعايت مدني،گرايش مردم به شبکه هاونرم افزارها،تعامليبودن ودوسويگيشبکه هاونرم افزارها،دسته بندينظرات موافقان ومخالفان ،ابزاردفاع از نهادهايمدنيوحزبي،ابزارمقاومت مدنيکنشگران درجامعه ،ارتباط بين اعضاوايجادحلقه ارتباطي،تقويت سرمايه انسانيواجتماعي،افزايش قدرت انتخاب شهروندان وبازتابندگيوافشاگري(خانيکيوخجير،١٣٩٨:٤٧-٥٢).
نتيجه گيري کروناويروس دنيارابه تعطيليکشانده است ؛مکان هاييکه زمانيپرازشوروشوق و سرزندگيبودنداکنون به دليل محدوديت هاي گونه گون که درزندگيروزانه مردمان اعمال شده است ،دلهره آوروکم جنب وجوش شده اند:منع آمدوشد،بسته شدن مدرسه هاوممنوعيت سفروگردشگري وتجمع هايپرشمارو...
. پرسش اين است که ماکيميتوانيم به زندگي عاديبرگرديم .
مصونيت خودبه خوديوطبيعي،دست کم دوسال به درازاميکشد؛ اماپرسش اين است که آيااين مصونيت ادامه پيداخواهدکرد،زيراکروناويروس هاي ديگريکه عوارضيمانندسرماخوردگيعاديدارند،واکنش ضعيفيدرسامانه ايمنيبدن ايجادميکنندومردم شايدبارهادرزندگيبه آن هامبتلاشوند.