چکیده:
این نوشتار با شیوه توصیفی تحلیلی کاربرد ومصادیق عرف در عبادیات(وضو، تیمم، صلاة وحج) مورد بررسی قرار داده است. عرف کارایی گسترده ای در فقه دارد، این امر بخوبی در کتابهای فقهی از باب طهارت تا دیات مشهود است، برخی از دانشمندان بخصوص اصولیین اهل تسنن آنرا به عنوان یک منبع ودلیل استنباط احکام در کنار کتاب، سنت ، عقل واجماع دانسته اندکه کارایی استقلالی برای عرف قائل شده اند،برخی دیگر با مرجعیت دانستن عرف مخالفت کرده اند وبه کارایی ابزاری آن معتقدند بعنوان وسیله ای در خدمت سایر ادله. نظام های فقهی حقوقی اسلام در محیط عرف شکل گرفته، هرچند منشأ ومبنای اعتبار قوانین اراده ی شارع دانسته شده است، در بسیاری موارد شارع قواعد وقراردادهای عرفی را امضا وتأیید یا تعدیل وتکمیل نموده است، لذا کاربرد ونقش عرف در نظام حقوقی اسلام در مقام تطبیق واجرای قواعد ارزنده است، وبه نظر بعضی کاربرد عرف در مقام استنباط احکام دارای اهمیت بسزایی است. در این پژوهش مصادیق عرفی در وضو، تیمم،صلاة وحج به طور مفصل بیان شده است.
This essay examines the application of customary practices in worship (ablution, tymim, salah al-waqi) in a descriptive-analytic manner. Tradition is widely practiced in jurisprudence, and this is well-known in jurisprudence books from Purgatory to Diet; Others have opposed the authority of custom, believing in its instrumental utility as a tool to serve other arguments. Islamic jurisprudential legal systems have been formed in the customary environment, although recognized as the source and basis of the validity of the laws of the will of the law, in many cases the law has signed or endorsed customary laws and regulations, thus applying customary law in the Islamic legal system. Implementing the rules is valuable, and in some cases the application of custom is very important when inferring sentences. In this study, the customary examples in ablution, tayammum, and salat al-waq are detailed.In this study, the customary examples in ablution, tayammum, and salat al-waq are detailed.
خلاصه ماشینی:
در مسح کردن پاها واجب نیست ، انگشتان دست و کف دست را روی انگشتان پا بگذارد، و آنرا تا آخر بکشد، بلکه همین که تمام کف دست و انگشتان را روی همه پشت پا بگذارد، سپس آنرا به مقداری که مسح عرفا صدق کند بکشد کافی است (همان :٢٠) احتیاط آن است که مکان وضو ـ یعنی فضایی که شستن و مسح در آن انجام میشود ـ مباح باشد و همچنین است مباح بودن محل ریزش آب وضو، در صورتی که ریختن آب در آن از نظر عرف تصرف در محل مغصوب شمرده شده و یا جزء اخیر علت تامۀ تصرف محسوب شود، اما اگر عرفا تصرف و یا جزء اخیر علت تامۀ تصرف محسوب نشود بنابر اقوی وضو باطل نمیشود.
واجب است که در تیمم ترتیب را رعایت کند و هم چنین افعال را پشت سر هم و بدون فاصله زیاد انجام دهد(به گونه ای که در عرف نگویند که آن کارها از هم فاصله دارد) تا منافات با هیئت و صورت تیمم نداشته باشد و معتبر است که هم در پیشانی و هم در دست ها دست را از بالای عضو به پائین بکشد، به طوریکه عرف بگوید از بالا به پائین کشید، و نیز معتبر است قبل از تیمم اگر مانعی بر روی عضو هست برطرف سازد حتی انگشتر و مثل آنرا بیرون آورد، و لازم است عضو ماسح و ممسوح هر دو پاک باشد و موئی که در محل روئیده مانع شمرده نمیشود، بلکه بر روی همان موی دست میکشد، بله موئی که از سر بر روی پیشانی افتاده درصورتی که خارج از حد متعارف باشد و عرفا حائل شمرده شود مانع است ، و واجب است آنرا برطرف کند، اما یک عدد و دو عدد مو عرفا حاجب نیست .