چکیده:
.هدف اصلی مقاله حاضر پرسش از، چگونگی تاثیر هویتهای قومی – مذهبی بر ایجاد بحران در هویت ملی عراق و راهکار برون رفت از آن با تاکید بر دیدگاه لوسین پای(بحران هویت) بود. پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و شیوه گردآوری اطلاعات مطالعه کتابخانهای بود. یافتهها نشان داد فرهنگسیاسی حاکم بر جامعه عراق از جمله بافت ناهمگن،نظامیگری، طایفهگرایی، هویت فروملی قومی-مذهبی و... بحران هویت ملی را افزوده و علیرغم مکانیزمهای قانونی(فدرالیسم و...) در دوره جدید، رسیدن ﺑﻪ هویت ملی را به بحران تبدیل کرده است. بنظر میرسد لازمه فایق آمدن بر بحران هویت ملی توجه به الگویی بومی مطابق با زیست بوم عراق و جمع آورنده همه گروهها براساس ساخت مدلی وحدتگرا در عین کثرتگرا است که تکثر و چندگانگی را به رسمیت بشناسد وواژگان کلیدی: بحران هویت ، هویت قومی- مذهبی ، عراق جدید ، توسعه سیاسی ، لوسین پای ، هویت فروملی ، هویت ملی ..
The purpose of the present study is to explore the impact of ethnic-religious identities on
Iraq’s national identity crisis and a solution to overcome that with emphasis on Lucian
Pye’s view (identity crisis). This research was conducted using descriptive-analytical
method and the results showed that the political culture prevailing in Iraq including
inhomogeneous context, militarism, tribalism, religious-ethnic intra-national identity and so
on have deteriorated national identity crisis, and despite legal mechanisms such as
Federalism, … in the new era, reaching a national identity has come to a crisis. In order to
overcome the national identity crisis, it seems necessary to pay attention to an indigenous
model compatible with Iraqi community that can bring unification between all groups based
on creating a unifying and yet pluralist model recognizing diversity and co-existing ethnic
groups.
خلاصه ماشینی:
تنوع چنین بافتاری، شکافهای متعددی را بوجود آورده که در این بین شکاف مذهبی و قومی از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و گروههای اجتماعی را مدام درگیر ساخته و منجر به بحران هویت ملی و واگرایی اجتماعی شده است.
جدول 1- ترکیب مذهبی پستهای أخذ شده از ابتدای تشکیل عراق تا سقوط صدام )به تصویرصفحه رجوع شود) با توجه به حاکم بودن چنین دیدگاهی، دولتها نیز علاقهای نداشتند روش و مشی جدیدی برای یکپارچهسازی این تنوع جمعیتی ابداع و دیدگاه روشنی از وابستگی و هویت ایجاد کنند (سعدی، 1390: ص92) و غیر از مراکز عمدتاً سنینشین نتوانستند دایره هویت جدید و مورد ادعایشان را به سایر مناطق کشور گسترش دهند و به همین دلیل همواره در مناطق شیعهنشین جنوب و کردنشین شمال دولت مرکزی دارای کمترین مشروعیت و در نتیجه مقبولیت بوده و هویت قومی کردی و مذهبی شیعی در میان ساکنان آن پررنگتر از مفهومی به نام هویت عراقی است.
هرچند تاکید بر مواردی مانند شناسایی هویت دیگر قومیتها و فدرالیسم در قانون اساسی عراق تلاشی برای شکلگیری هویت ملی بوده است، اما مؤلفههای سیاسی و فرهنگی مانند دولت ضعیف، اختلافات درون گروهی و حضور نیروی خارجی این کشور را به سمت بحران هویت سوق داده است.
در دوره جدید با توجه به اینکه شرایط ورود به عرصه سیاسی برای گروههای مختلف قومی و مذهبی فراهم شده، اما همچنان هویت ملی در عراق به یک مسأله مبهم تبدیل و شکافهای هویتی را تشدیدکرده است.