چکیده:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی سرشت دولت درعصر غیبت از منظر سیدجعفرکشفی از علمای شیعه عصر فتحعلی شاه قاجار می باشد. این مقاله با نگاهی به زندگی نامه و آثار کشفی آغاز شده ، سپس با شرح ارکان تفکر سیاسی از منظر وی ادامه پیدا می کند. برای تحقق اهداف این پژوهش نمونه ها و اطلاعات مورد نیاز ازمنابع کتابخانه ای استخراج گردیده و به روش توصیفی و تحلیلی بررسی شده اند. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد. کشفی با طرح شرایط سخت گیرانه ای در باب اوصاف فقیه حاکم مثل تائید ارواح ملکوتیه هیچ یک از فقیهان عصر خویش را نامزد چنین منصبی نمی داند. همین نگاه کافی است تا کشفی به نظریه ریاست افاضل یا ریاست دو حاکمی بر عرفیات و شرعیات دفاع کند. از نظر او سلطان عادل بر امور دنیوی حکومت می کند و اعتبار و مشروعیت را به طور خاص از عهدنامه مالک اشتر می ستاند و فقیه نیز بر امور شرعی مثل امور حسبیه و قضاوت و اداره موقوفات و امثال ذالک تصرف می کند.
The present study intends to investigate the nature of government during the absence period of Imam Mahdi, from Syyed Jafar Kashfi's point of view, a shi'ite scholar at the time of Fath-Ali Shah Qajar. It starts with the biography and uncoverd works then it deals with the pillars of political thought and his relationship with Fath-Ali Shah. The study, afterwards, discusses the necessity of establishing the current governments and their different types. To this end, the study employed library method to collect the needed data and yielded them to descriptive-analytical analysis. Taking a hardline yardstick for determining the faqih at his own period time, he did not deem anyone to be entitled to the position of faqih. The result suggests that Kashfi lends support to theory of bi-dimension government of Jurist (faqih) and fair king. This theory is believed to be abstracted from Ashtar's resolution and it has different names and received considerable attention in the following periods of time which, in fact, forms the basic foundation of constitutional government. The main premise of the theory was to grants the king, as a leader to govern and conduct the political and non-religious issues.
خلاصه ماشینی:
اکنون مهمترین سوالی که در این اینجا مطرح میشود آن است که: 1) وظیفه عالمان دینی و نیز شیعیان در قبال دولتها و حاکمان جائر چیست؟ و براساس چه الگویی باید با آنها تعامل کنند؟ 2) چگونه میتوان از مسأله جور خلاصی جست و دولتی بدیل طراحی کرد که مشکل جور را برطرف نماید؟ و یا اینکه جور را به حداقل برساند؟ به رغم پاسخ نسبتاً مشترکی که در میان عالمان شیعی وجود دارد، اما تأمل در آراء برخی از فقیهان و حکیمانی مانند ملااحمد نراقی و سید جعفر کشفی نشان میدهد که تمایزات مهمی در میان آنان وجود دارد.
سید جعفر دارابی کشفی حداقل 17 جلد کتاب و رساله نوشته است، اما آثار مهم او که دربرگیرنده آراء و اندیشههای فلسفی، فقی و سیاسی او میباشند، همان چهار اثری است که به درخواست حسام السلطنه برای پاسخ دادن به موضوعات مختلفی که در آن عصر مورد بحث بود، به نگارش درآمدهاند: تحفهالملوک، میزانالملوک، اجابه المضطرین، کفایه الایتام (فراتی، 1378: ص24).
کشفی نیز عطف به آراء حکمای پیشین، ضرورت وجود حکومت را با توجه به تنوع عقول و مقاصد آدمیان و این که هر کس به دنبال منافع و مقاصدی غیر از منافع و مقاصد دیگران است، لازم میشمارد و بر این باور است که اگر اجتماع آدمیان بدون حضور دولت باشد، خشونت و تعدی انسانها به یکدیگر باعث نابودی آنها و هرج و مرج و ناامنی و بیثباتی جامعه میگردد: «سابقاً دانسته شد که سیاست مدن عبارت است از تدبیر و نظر نمودن در امر جماعات و اجتماعاتی که بعد از هیأت اجتماعیه منزل میباشد، بر وجهی که مؤدی صلاح امر معیشت و معاد همگی بوده باشد و دانسته شد ایضاً که متکفلان این نوع از تدبیر و صاحبان این نوع از نظر، حکام و سلاطین و پادشاهان میباشند.